کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • پیدایش ۱۹
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

فهرست محتوای کتاب پیدایش

      • فرشتگان به دیدن لوط می‌روند ‏(‏۱-‏۱۱‏)‏

      • لوط و خانواده‌اش باید شهر را ترک کنند ‏(‏۱۲-‏۲۲‏)‏

      • نابودی سُدوم و غَموره ‏(‏۲۳-‏۲۹‏)‏

        • زن لوط به ستونی از نمک تبدیل می‌شود ‏(‏۲۶‏)‏

      • لوط و دخترانش ‏(‏۳۰-‏۳۸‏)‏

        • پیدایش قوم‌های موآبیان و عَمّونیان ‏(‏۳۷،‏ ۳۸‏)‏

پیدایش ۱۹:‏۱

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۱۸:‏۲،‏ ۲۲

پیدایش ۱۹:‏۳

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «بدون خمیرمایه.‏»‏

پیدایش ۱۹:‏۵

آیات ارجاعی

  • +یه‍ ۷

پیدایش ۱۹:‏۸

پاورقی‌ها

  • *

    تحت‌اللفظی:‏ «سایهٔ سقف من.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۹:‏۲۳،‏ ۲۴

منابع ارجاعی

  • راهنمای تحقیق

    برج دیده‌بانی‏،‏

    ۱/‏۲/‏۲۰۰۵،‏ ص ۳۰-‏۳۱

    ۱/‏۳/‏۲۰۰۴،‏ ص ۳۰

پیدایش ۱۹:‏۱۳

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۱۳:‏۱۳؛‏ ۱۸:‏۲۰

پیدایش ۱۹:‏۱۴

پاورقی‌ها

  • *

    تحت‌اللفظی:‏ «دامادان.‏» از دید یهودیان زوجی که نامزد بودند،‏ زن و شوهر محسوب می‌شدند.‏

آیات ارجاعی

  • +لو ۱۷:‏۲۸

پیدایش ۱۹:‏۱۵

آیات ارجاعی

  • +لو ۱۷:‏۲۹-‏۳۱

پیدایش ۱۹:‏۱۶

آیات ارجاعی

  • +خرو ۳۳:‏۱۹
  • +۲پط‍ ۲:‏۷-‏۹

منابع ارجاعی

  • راهنمای تحقیق

    برج دیده‌بانی (‏برای مطالعه در جماعات)‏‏،‏

    ۴/‏۲۰۲۰،‏ ص ۱۸

    برج دیده‌بانی (‏برای مطالعه در جماعات)‏‏،‏

    ۹/‏۲۰۱۷،‏ ص ۹

    برج دیده‌بانی‏،‏

    ۱/‏۳/‏۲۰۰۴،‏ ص ۳۱

    ۱/‏۱/‏۲۰۰۳،‏ ص ۲۶

پیدایش ۱۹:‏۱۷

آیات ارجاعی

  • +لو ۹:‏۶۲
  • +پی‍ ۱۳:‏۱۰

پیدایش ۱۹:‏۱۸

پاورقی‌ها

  • *

    لوط در این آیه یکی از فرشتگان را یَهُوَه خطاب کرد،‏ چون آن فرشته نمایندهٔ یَهُوَه بود.‏

پیدایش ۱۹:‏۱۹

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «محبت پایدارت.‏» واژه‌نامه:‏ ‏«محبت پایدار.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +مز ۱۴۳:‏۱۱
  • +مز ۶:‏۴

پیدایش ۱۹:‏۲۱

آیات ارجاعی

  • +مز ۳۴:‏۱۵
  • +پی‍ ۱۹:‏۳۰؛‏ مز ۶۸:‏۲۰

پیدایش ۱۹:‏۲۲

پاورقی‌ها

  • *

    یعنی:‏ «کوچک.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +۲پط‍ ۳:‏۹
  • +پی‍ ۱۴:‏۲

پیدایش ۱۹:‏۲۴

آیات ارجاعی

  • +تث‍ ۲۹:‏۲۳؛‏ لو ۱۷:‏۲۹؛‏ ۲پط‍ ۲:‏۶

پیدایش ۱۹:‏۲۵

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۱۳:‏۱۰

پیدایش ۱۹:‏۲۶

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «مجسمه‌ای.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +لو ۱۷:‏۳۲؛‏ عب‍ ۱۰:‏۳۸

منابع ارجاعی

  • راهنمای تحقیق

    بزرگترین انسان‏،‏ فصل ۹۳

پیدایش ۱۹:‏۲۷

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۱۸:‏۲،‏ ۲۲

پیدایش ۱۹:‏۲۸

آیات ارجاعی

  • +یه‍ ۷

پیدایش ۱۹:‏۲۹

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «از شهرهای آن منطقه که لوط در آنجا زندگی می‌کرد.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +۲پط‍ ۲:‏۷،‏ ۸

پیدایش ۱۹:‏۳۰

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۱۹:‏۲۰،‏ ۲۲
  • +پی‍ ۱۹:‏۱۷

پیدایش ۱۹:‏۳۷

آیات ارجاعی

  • +تث‍ ۲:‏۹
  • +۱تو ۱۸:‏۲

پیدایش ۱۹:‏۳۸

آیات ارجاعی

  • +تث‍ ۲:‏۱۹؛‏ دا ۱۱:‏۴؛‏ نح‍ ۱۳:‏۱؛‏ صف‍ ۲:‏۹

ترجمه‌های مشابه

با کلیک روی شمارهٔ آیه، آن آیه در ترجمه‌های دیگر ظاهر می‌شود.

دیگر

پیدا ۱۹:‏۱پی‍ ۱۸:‏۲،‏ ۲۲
پیدا ۱۹:‏۵یه‍ ۷
پیدا ۱۹:‏۸دا ۱۹:‏۲۳،‏ ۲۴
پیدا ۱۹:‏۱۳پی‍ ۱۳:‏۱۳؛‏ ۱۸:‏۲۰
پیدا ۱۹:‏۱۴لو ۱۷:‏۲۸
پیدا ۱۹:‏۱۵لو ۱۷:‏۲۹-‏۳۱
پیدا ۱۹:‏۱۶خرو ۳۳:‏۱۹
پیدا ۱۹:‏۱۶۲پط‍ ۲:‏۷-‏۹
پیدا ۱۹:‏۱۷لو ۹:‏۶۲
پیدا ۱۹:‏۱۷پی‍ ۱۳:‏۱۰
پیدا ۱۹:‏۱۹مز ۱۴۳:‏۱۱
پیدا ۱۹:‏۱۹مز ۶:‏۴
پیدا ۱۹:‏۲۱مز ۳۴:‏۱۵
پیدا ۱۹:‏۲۱پی‍ ۱۹:‏۳۰؛‏ مز ۶۸:‏۲۰
پیدا ۱۹:‏۲۲۲پط‍ ۳:‏۹
پیدا ۱۹:‏۲۲پی‍ ۱۴:‏۲
پیدا ۱۹:‏۲۴تث‍ ۲۹:‏۲۳؛‏ لو ۱۷:‏۲۹؛‏ ۲پط‍ ۲:‏۶
پیدا ۱۹:‏۲۵پی‍ ۱۳:‏۱۰
پیدا ۱۹:‏۲۶لو ۱۷:‏۳۲؛‏ عب‍ ۱۰:‏۳۸
پیدا ۱۹:‏۲۷پی‍ ۱۸:‏۲،‏ ۲۲
پیدا ۱۹:‏۲۸یه‍ ۷
پیدا ۱۹:‏۲۹۲پط‍ ۲:‏۷،‏ ۸
پیدا ۱۹:‏۳۰پی‍ ۱۹:‏۲۰،‏ ۲۲
پیدا ۱۹:‏۳۰پی‍ ۱۹:‏۱۷
پیدا ۱۹:‏۳۷تث‍ ۲:‏۹
پیدا ۱۹:‏۳۷۱تو ۱۸:‏۲
پیدا ۱۹:‏۳۸تث‍ ۲:‏۱۹؛‏ دا ۱۱:‏۴؛‏ نح‍ ۱۳:‏۱؛‏ صف‍ ۲:‏۹
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
  • در ترجمهٔ هزارهٔ نو باز شود
  • ۱
  • ۲
  • ۳
  • ۴
  • ۵
  • ۶
  • ۷
  • ۸
  • ۹
  • ۱۰
  • ۱۱
  • ۱۲
  • ۱۳
  • ۱۴
  • ۱۵
  • ۱۶
  • ۱۷
  • ۱۸
  • ۱۹
  • ۲۰
  • ۲۱
  • ۲۲
  • ۲۳
  • ۲۴
  • ۲۵
  • ۲۶
  • ۲۷
  • ۲۸
  • ۲۹
  • ۳۰
  • ۳۱
  • ۳۲
  • ۳۳
  • ۳۴
  • ۳۵
  • ۳۶
  • ۳۷
  • ۳۸
کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
پیدایش ۱۹:‏۱-‏۳۸

پیدایش

۱۹ عصر همان روز آن دو فرشته به دروازهٔ شهر سُدوم رسیدند.‏ لوط که آنجا نشسته بود با دیدن آن‌ها بلند شد و به استقبالشان رفت و جلویشان تعظیم کرد.‏+ ۲ او گفت:‏ «ای سروران من،‏ لطفاً به خانهٔ خادمتان بیایید و شب را آنجا بمانید و بگذارید پاهایتان را بشوییم.‏ فردا صبح زود می‌توانید بلند شوید و به راهتان ادامه دهید.‏» آن‌ها جواب دادند:‏ «نه،‏ ما امشب در میدان شهر می‌مانیم.‏» ۳ اما لوط آنقدر اصرار کرد که سرانجام آن‌ها راضی شدند و به خانهٔ او رفتند.‏ لوط برای آن‌ها شام مفصلی تدارک دید.‏ همین طور برایشان نان فطیر* پخت و آن‌ها خوردند.‏

۴ قبل از این که مهمانان بخوابند،‏ جمعیتی اوباش از تمام مردان شهر سُدوم،‏ از نوجوان گرفته تا پیر،‏ خانهٔ لوط را محاصره کردند.‏ ۵ آن‌ها مرتباً لوط را صدا می‌زدند و به او می‌گفتند:‏ «آن مردانی که امشب پیش تو آمدند کجا هستند؟‏ آن‌ها را بیرون بیاور تا با آن‌ها رابطهٔ جنسی داشته باشیم.‏»‏+

۶ لوط از خانه بیرون رفت تا با آن‌ها صحبت کند و در را پشت سرش بست.‏ ۷ او به آن‌ها گفت:‏ «ای برادرانم،‏ از شما خواهش می‌کنم این کار زشت را با آن‌ها نکنید.‏ ۸ من دو دختر دارم که تا به حال با مردی همخواب نشده‌اند.‏ لطفاً بگذارید آن‌ها را برای شما بیرون بیاورم تا هر کاری که می‌خواهید با آن‌ها بکنید.‏ اما با این مردان کاری نداشته باشید،‏ چون آن‌ها به زیر سقف خانهٔ من* آمده‌اند.‏»‏+ ۹ مردان شهر جواب دادند:‏ «از سر راهمان کنار برو!‏» بعد گفتند:‏ «تو که غریب و بیگانه هستی و برای زندگی به این شهر آمده‌ای،‏ چطور به خودت جرأت می‌دهی که در مورد ما قضاوت کنی!‏ حالا کاری که با تو می‌کنیم بدتر از کاریست که می‌خواستیم با آن‌ها بکنیم.‏» پس بر لوط هجوم آوردند و می‌خواستند در را بشکنند.‏ ۱۰ اما آن دو مرد دست خود را دراز کردند و لوط را به داخل خانه کشیدند و در را بستند.‏ ۱۱ بعد همهٔ مردانی را که جلوی در خانه جمع شده بودند،‏ از کوچک تا بزرگ کور کردند.‏ پس آن مردان هر چه سعی کردند درِ ورودی را پیدا کنند،‏ نتوانستند و خسته شدند.‏

۱۲ بعد آن دو مرد به لوط گفتند:‏ «آیا خویشاوند دیگری در این شهر داری؟‏ اگر داماد،‏ پسر،‏ دختر یا خویشاوند دیگری داری،‏ همه را از این شهر بیرون ببر!‏ ۱۳ چون ما می‌خواهیم اینجا را نابود کنیم.‏ فریاد شکایت بر ضدّ مردم اینجا بلند شده و یَهُوَه آن را شنیده است.‏+ به همین دلیل یَهُوَه ما را فرستاد تا این شهر را نابود کنیم.‏» ۱۴ پس لوط بیرون رفت و با نامزدهای* دخترانش صحبت کرد.‏ او چند بار به آن‌ها گفت:‏ «بلند شوید!‏ از این شهر بیرون بروید،‏ چون یَهُوَه می‌خواهد این شهر را نابود کند!‏» اما آن‌ها فکر کردند که لوط شوخی می‌کند.‏+

۱۵ روز بعد هنگام سپیده‌دم،‏ آن فرشتگان به لوط گفتند:‏ «عجله کن!‏ همسر و دو دخترت را که با تو هستند،‏ بردار و فرار کن تا با مردم شهر که به خاطر گناهانشان مجازات می‌شوند،‏ نابود نشوید!‏»‏+ ۱۶ اما لوط معطل می‌کرد.‏ پس آن مردان به دلیل مهر و دلسوزی یَهُوَه به لوط،‏+ دست او،‏ همسر و دو دخترش را گرفتند و آن‌ها را به بیرون شهر بردند.‏+ ۱۷ بعد از این که آن‌ها را به بیرون شهر بردند،‏ یکی از فرشتگان گفت:‏ «برای نجات جانتان فرار کنید!‏ به عقب نگاه نکنید + و در ناحیهٔ اردن در هیچ جایی توقف نکنید!‏+ به کوهستان فرار کنید تا نابود نشوید!‏»‏

۱۸ بعد لوط رو به آن‌ها کرد و گفت:‏ «یَهُوَه،‏* خواهش می‌کنم مرا به آنجا نفرست!‏ ۱۹ تو خادمت را مورد لطف قرار داده‌ای و با حفظ جانم + مهربانی فوق‌العاده‌ات* را به من نشان می‌دهی،‏ ولی من نمی‌توانم به کوهستان فرار کنم،‏ چون می‌ترسم در آنجا بلایی سرم بیاید و بمیرم.‏+ ۲۰ یک شهرِ کوچک نزدیک اینجاست و می‌توانم به آنجا فرار کنم.‏ لطفاً بگذار به آنجا بروم.‏ شهر کوچکی است و در آنجا زنده می‌مانم.‏» ۲۱ او به لوط گفت:‏ «خیلی خوب،‏ خواهشت را قبول می‌کنم + و شهری را که گفتی نابود نمی‌کنم.‏+ ۲۲ پس عجله کن!‏ به آن شهر فرار کن،‏ چون تا وقتی به آنجا نرسی،‏ نمی‌توانم کاری بکنم!‏»‏+ به همین دلیل آن شهر،‏ صوعَر*‏+ نامیده شد.‏

۲۳ وقتی لوط به صوعَر رسید،‏ خورشید طلوع کرده بود.‏ ۲۴ بعد یَهُوَه آتش و گوگرد بر سُدوم و غَموره بارانید؛‏ آن باران از طرف یَهُوَه و از آسمان بود.‏+ ۲۵ بنابراین خدا آن شهرها را از بین برد؛‏ او تمام آن منطقه را با همهٔ ساکنانش و گیاهان زمین نابود کرد.‏+ ۲۶ اما زن لوط که پشت او بود،‏ به عقب نگاه کرد و به ستونی* از نمک تبدیل شد.‏+

۲۷ روز بعد،‏ ابراهیم صبح زود بلند شد و به مکانی رفت که قبلاً در آنجا در حضور یَهُوَه ایستاده بود.‏+ ۲۸ وقتی او به طرف شهرهای سُدوم و غَموره و تمام آن منطقه نگاه کرد،‏ دید که دود غلیظی مثل دود کوره از زمین بلند می‌شود!‏+ ۲۹ پس قبل از این که خدا شهرهای آن منطقه را نابود کند،‏ درخواست ابراهیم را در نظر گرفت و لوط را از آن منطقه* بیرون آورد.‏+

۳۰ مدتی بعد،‏ لوط که می‌ترسید در صوعَر بماند،‏+ با دو دخترش از صوعَر به کوهستان رفت + تا در آنجا زندگی کند.‏ بنابراین،‏ او و دو دخترش در غاری ساکن شدند.‏ ۳۱ روزی دختر بزرگ‌تر به دختر کوچک‌تر گفت:‏ «پدرمان پیر شده است و هیچ مردی در این سرزمین نیست که با ما ازدواج کند تا بتوانیم مثل بقیهٔ مردم بچه‌دار شویم.‏ ۳۲ بیا به پدرمان شراب بدهیم و بعد با او همخواب شویم تا به این شکل نسل پدرمان را حفظ کنیم.‏»‏

۳۳ آن‌ها در همان شب به پدرشان آنقدر شراب دادند تا مست شد.‏ بعد دختر بزرگ‌تر پیش پدرش رفت و با او همخواب شد.‏ اما لوط چون مست شده بود،‏ متوجه خوابیدن و بلند شدن دخترش نشد.‏ ۳۴ روز بعد،‏ دختر بزرگ‌تر به دختر کوچک‌تر گفت:‏ «من دیشب با پدرمان همخواب شدم.‏ بگذار امشب هم به او شراب بدهیم و این دفعه تو پیش او برو و با او همخواب شو تا به این شکل نسل پدرمان را حفظ کنیم.‏» ۳۵ پس در آن شب دوباره به پدرشان آنقدر شراب دادند تا مست شد.‏ بعد دختر کوچک‌تر پیش پدرش رفت و با او همخواب شد.‏ اما لوط چون مست شده بود،‏ متوجه خوابیدن و بلند شدن دخترش نشد.‏ ۳۶ بنابراین هر دو دختر لوط از پدرشان حامله شدند.‏ ۳۷ دختر بزرگ‌تر پسری به دنیا آورد و اسم او را موآب گذاشت.‏+ (‏موآبیان از او به وجود آمده‌اند.‏)‏+ ۳۸ دختر کوچک‌تر هم پسری به دنیا آورد و اسم او را بِن‌عَمّی گذاشت.‏ (‏عَمّونیان از او به وجود آمده‌اند.‏)‏+

نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
خروج
ورود
  • فارسی
  • هم‌رسانی
  • تنظیم سایت
  • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
  • شرایط استفاده
  • حفظ اطلاعات شخصی
  • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
  • JW.ORG
  • ورود
هم‌رسانی