کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دک داستان ۶۹
  • دخترکی به مردی قدرتمند کمک می‌کند

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • دخترکی به مردی قدرتمند کمک می‌کند
  • کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • مرد جنگجو و دختر کوچک
    درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • او خودرأی و لجباز بود،‏ اما عاقبت اطاعت کرد
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۲
  • او به خاطر طمع،‏ لطف خدا را از دست داد
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۲
  • دخترکی که با شهامت صحبت کرد
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۶
کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
دک داستان ۶۹
دخترک اسرائيلی در مورد اليشع پيامبر اسرائيل به زن نعمان توضيح می‌دهد

داستان ۶۹

دخترکی به مردی قدرتمند کمک می‌کند

آیا می‌دانی این دختر کوچک چه می‌گوید؟‏ او با این خانم دربارهٔ اَلِیشَع،‏ پیامبر یَهُوَه و کارهای شگفت‌انگیزی که او به کمک یَهُوَه انجام می‌دهد صحبت می‌کند.‏ خانم دربارهٔ یَهُوَه چیزی نمی‌داند،‏ چونکه او اسرائیلی نیست.‏ حال ببینیم،‏ چرا این دختر در منزل این خانم است.‏

این خانم اَرامی است.‏ شوهر او نُعمان،‏ سردار سپاه اَرامیان است.‏ اَرامیان این دختر کوچک اسرائیلی را اسیر کردند و او را به نزد زن نُعمان بردند،‏ تا خدمتکار او شود.‏

نُعمان بیماری بدی به نام جذام دارد.‏ این بیماری می‌تواند باعث جدا شدن قسمتهایی از گوشت بدن انسان شود.‏ بنابراین دخترک دارد به زن نُعمان می‌گوید:‏ ‹ای کاش،‏ آقای من می‌توانست نزد پیامبر یَهُوَه در اسرائیل برود.‏ او جذامش را شفا می‌داد.‏› سپس این موضوع به گوش شوهر این خانم می‌رسد.‏

نُعمان خیلی دلش می‌خواهد که شفا یابد؛‏ پس تصمیم می‌گیرد به اسرائیل برود.‏ وقتی به آنجا می‌رسد،‏ به خانهٔ اَلِیشَع می‌رود.‏ اَلِیشَع خدمتکارش را بیرون می‌فرستد تا به نُعمان بگوید که به رود اُردُن برود و هفت بار خودش را بشُوید.‏ این حرف نُعمان را خیلی خشمگین می‌سازد،‏ و او می‌گوید:‏ ‹رودهای مملکت ما بهتر از هر رودی در اسرائیل است!‏› بعد از گفتن این حرف،‏ نُعمان آنجا را ترک می‌کند.‏

اما یکی از خادمانش به او می‌گوید:‏ ‹آقا،‏ اگر اَلِیشَع به شما می‌گفت که کار سختی انجام دهید،‏ شما احتمالاً آن کار را می‌کردید.‏ حال چرا همان طور که او گفت،‏ خودتان را نمی‌شُویید؟‏› نُعمان حرف خادمش را گوش می‌کند،‏ و می‌رود خودش را هفت بار در رود اُردُن می‌شُوید.‏ وقتی او این کار را می‌کند،‏ گوشتش سفت و سالم می‌شود!‏

نُعمان بسیار شاد می‌شود.‏ او به نزد اَلِیشَع برمی‌گردد و به او می‌گوید:‏ ‹اکنون دانستم که خدای اسرائیل تنها خدای حقیقی در تمامی زمین است.‏ پس خواهش می‌کنم،‏ این هدیه را از من بگیر.‏› اما اَلِیشَع جواب می‌دهد:‏ ‹نَه،‏ آن را قبول نمی‌کنم.‏› اَلِیشَع می‌داند که گرفتن این هدیه اشتباه است،‏ زیرا این یَهُوَه بود که نُعمان را شفا داد.‏ ولی جِیحَزی خادم اَلِیشَع هدیه را برای خودش می‌خواهد.‏

بنابراین،‏ این کاری است که جِیحَزی می‌کند.‏ بعد از اینکه نُعمان می‌رود،‏ جِیحَزی پشت سر او می‌دود و به او می‌رسد؛‏ و می‌گوید:‏ ‹اَلِیشَع مرا فرستاد تا به تو بگویم که او مقداری از هدایایت را برای دوستانی که هم اکنون به ملاقات او آمده‌اند می‌خواهد.‏› البته این دروغ است.‏ ولی نُعمان این را نمی‌داند،‏ در نتیجه مقداری از آن چیزها را به جِیحَزی می‌دهد.‏

وقتی جِیحَزی به خانه برمی‌گردد،‏ اَلِیشَع می‌فهمد که او چه کرده است.‏ زیرا یَهُوَه به او گفته است.‏ پس به جِیحَزی می‌گوید:‏ ‹چون تو این کار زشت را کردی،‏ جذام نُعمان بر تو خواهد آمد.‏› و فوراً همین طور هم می‌شود.‏

ما چه می‌توانیم از این واقعه یاد بگیریم؟‏ اولاً،‏ اینکه باید مانند آن دختر کوچک باشیم و دربارهٔ یَهُوَه صحبت کنیم.‏ این کار می‌تواند خیلی سودمند باشد.‏ ثانیاً،‏ ما نباید مغرور باشیم،‏ همان طور که نُعمان در ابتدا مغرور بود،‏ بلکه باید از خادمان خدا اطاعت کنیم.‏ و ثالثاً،‏ ما نباید مثل جِیحَزی دروغ بگوییم.‏ آیا با خواندن کتاب مقدس چیزهای زیادی یاد نمی‌گیریم؟‏

۲پادشاهان ۵:‏۱–‏۲۷‏.‏

پرسش‌ها

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی