کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۲۴ ص ۶۲-‏ص ۶۳ بند ۲
  • آن‌ها به قولشان عمل نکردند

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • آن‌ها به قولشان عمل نکردند
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • گوساله طلایی
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • سؤالات خوانندگان
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۰
  • طریق‌های یَهُوَه را بیاموزیم
    برج دیده‌بانی ۲۰۰۵
  • بوتهٔ شعله‌ور
    درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۲۴ ص ۶۲-‏ص ۶۳ بند ۲
اسرائیلیان اطراف گوسالهٔ طلایی آواز خواندند و رقصیدند

درس ۲۴

آن‌ها به قولشان عمل نکردند

یَهُوَه به موسی گفت:‏ ‹پیش من به بالای کوه بیا.‏ من قانون‌هایم را روی لوح‌های سنگی می‌نویسم و آن‌ها را به تو می‌دهم.‏› موسی از کوه بالا رفت و ۴۰ روز و ۴۰ شب آنجا ماند.‏ وقتی او آنجا بود،‏ یَهُوَه ده قانون مهم را روی دو لوحِ سنگی نوشت و آن لوح‌ها را به موسی داد.‏ آن ده قانون،‏ به ده فرمان معروف هستند.‏

موسی لوح‌های سنگی را روی زمین پرت کرد

مدتی گذشت و اسرائیلیان فکر کردند که موسی دیگر پیش آن‌ها برنمی‌گردد.‏ آن‌ها به هارون گفتند:‏ ‹ما کسی را می‌خواهیم که هدایتمان کند.‏ برایمان یک خدا درست کن!‏› هارون گفت:‏ ‹طلاهایتان را به من بدهید.‏› او آن طلاها را ذوب کرد و از آن‌ها یک مجسمه به شکل گوساله ساخت.‏ مردم گفتند:‏ ‹این گوساله خدای ماست که ما را از مصر بیرون آورد!‏› آن‌ها جشن گرفتند و شروع به پرستش گوسالهٔ طلایی کردند.‏ آیا این کارشان اشتباه بود؟‏ بله،‏ چون این مردم قول داده بودند که فقط یَهُوَه را پرستش کنند،‏ اما به قولشان عمل نکردند.‏

یَهُوَه دید که اسرائیلیان چه کار می‌کنند و به موسی گفت:‏ ‹به پایین کوه پیش مردم برو.‏ آن‌ها از من اطاعت نمی‌کنند و حالا یک خدای دروغی را پرستش می‌کنند.‏› موسی از کوه پایین رفت و آن دو لوح سنگی را هم با خودش برد.‏

وقتی موسی به اردوگاه نزدیک شد،‏ صدای آواز خواندن مردم را شنید.‏ بعد دید که آن‌ها می‌رقصند و جلوی آن گوساله تعظیم می‌کنند.‏ موسی خیلی عصبانی شد و آن دو لوح سنگی را محکم روی زمین پرت کرد و آن‌ها خرد شدند.‏ او فوراً مجسمهٔ گوساله را خراب کرد.‏ بعد،‏ از هارون پرسید:‏ ‹این مردم چطور تو را راضی کردند که این کار خیلی بد را انجام بدهی؟‏› هارون گفت:‏ ‹عصبانی نشو!‏ تو که این مردم را می‌شناسی.‏ آن‌ها از من خواستند که یک خدا برایشان درست کنم،‏ من هم طلاهای آن‌ها را در آتش انداختم و این گوساله بیرون آمد!‏› هارون نباید این کار را می‌کرد.‏ موسی دوباره به بالای کوه رفت و به یَهُوَه التماس کرد که آن مردم را ببخشد.‏

یَهُوَه کسانی را که می‌خواستند از او اطاعت کنند بخشید.‏ موسی اسرائیلیان را هدایت می‌کرد.‏ پس مهم بود که آن‌ها از او اطاعت کنند؛‏ مگر نه؟‏

‏«هر وقت قولی به خدا می‌دهی،‏ در عمل کردن به آن تأخیر نکن،‏ چون خدا از احمقان خوشش نمی‌آید.‏ پس به قولت عمل کن.‏»—‏جامعه ۵:‏۴

سؤال:‏ زمانی که موسی پیش اسرائیلیان نبود،‏ آن‌ها چه کار کردند؟‏ موسی وقتی برگشت چه کار کرد؟‏

خروج ۲۴:‏۱۲-‏۱۸؛‏ ۳۲:‏۱-‏۳۰

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی