کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ب۹۹ ۱/‏۱۲ ص ۸-‏۱۲
  • آفرینندهٔ بزرگ خود را به یاد آور!‏

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • آفرینندهٔ بزرگ خود را به یاد آور!‏
  • برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
  • عنوان‌های فرعی
  • مطالب مشابه
  • نمونه‌هایی نیکو از عهد باستان
  • اکنون وقت به یاد آوردن یَهُوَه است!‏
  • اثرات کهولت
  • امید کسانی که آفریننده را به یاد دارند
  • از زندگیتان کمال استفاده را ببرید
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۸
  • آیا تمامی تکلیف خود را نسبت به خدا به جا می‌آوری؟‏
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
  • ‏«آفرینندهٔ خود را در روزهای جوانی‌ات به یاد آور»‏
    خدمت و راه زندگی ما مسیحیان—‏جزوهٔ کار و آموزش—۲۰۱۶
  • خدمت به یَهُوَه قبل از رسیدن روزهای بلا
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۴
لینک‌های بیشتر
برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
ب۹۹ ۱/‏۱۲ ص ۸-‏۱۲

آفرینندهٔ بزرگ خود را به یاد آور!‏

‏«آفرینندهٔ خود را [اکنون] .‏ .‏ .‏ بیاد آور قبل از آنکه روزهای بلا برسد.‏»‏‏—‏جامعه ۱۲:‏۱‏.‏

۱.‏ جوانانی که خود را به خدا وقف کرده‌اند چگونه باید از بنیه و طراوت جوانی خود استفاده کنند؟‏

یَهُوَه به خادمان پیر و جوان خود نیرو می‌دهد تا اراده‌اش را به جا آورند.‏ (‏ اشعیا ۴۰:‏۲۸-‏۳۱‏)‏ در میان این خادمان وقف‌شده بویژه جوانان باید از طراوت و بنیهٔ خویش به نحوی عاقلانه استفاده کنند.‏ از این رو،‏ بجاست شما جوانان پند «جامعه» یعنی سلیمان،‏ پادشاه اسرائیل باستان را آویزهٔ گوش خود سازید.‏ سلیمان جوانان را چنین ترغیب کرد:‏ «آفرینندهٔ خود را در روزهای جوانی‌ات بیاد آور قبل از آنکه روزهای بلا برسد و سالها برسد که بگویی مرا از اینها خوشی نیست.‏»—‏جامعه ۱:‏۱؛‏ ۱۲:‏۱‏.‏

۲.‏ فرزندان والدین وقف‌شدهٔ مسیحی چه باید بکنند؟‏

۲ وقتی سلیمان به جوانان تذکر می‌داد که آفرینندهٔ بزرگ خود را به یاد آورند روی سخنش نخست به پسران و دختران اسرائیلی بود،‏ چرا که آنان در میان امتی چشم به جهان گشوده بودند که به یَهُوَه وقف شده بود.‏ آیا فرزندان والدین وقف‌شدهٔ مسیحی نیز باید به یاد آفرینندهٔ خود باشند؟‏ مسلماً،‏ زیرا با این کار هم آفرینندهٔ بزرگ خود را گرامی می‌دارند و هم خود فایده فراوان می‌برند.‏—‏اشعیا ۴۸:‏۱۷،‏ ۱۸‏.‏

نمونه‌هایی نیکو از عهد باستان

۳.‏ چه نمونه‌هایی از یوسف،‏ سموئیل،‏ و داوود بر جای مانده است؟‏

۳ کتاب مقدس از جوانانی یاد می‌کند که آفرینندهٔ بزرگ خود را به یاد داشتند.‏ یوسف پسر یعقوب یکی از آنهاست که از اوان کودکی در همه حال آفرینندهٔ خود را به یاد داشت.‏ هنگامی که زن فوطیفار یوسف را به عمل غیراخلاقی جنسی وسوسه نمود،‏ یوسف به او قاطعانه جواب رد داد،‏ و گفت:‏ «چگونه مرتکب این شرارت بزرگ بشوم و به خدا خطا ورزم؟‏» (‏ پیدایش ۳۹:‏۹‏)‏ سموئیل نیز که از سبط لاوی بود،‏ هم در دوران جوانی آفرینندهٔ خود را به یاد داشت،‏ و هم در بزرگسالی.‏ (‏ ۱سموئیل ۱:‏۲۲-‏۲۸؛‏ ۲:‏۱۸؛‏ ۳:‏۱-‏۵‏)‏ داوود جوان از اهالی بَیت‌لَحَم نیز آفرینندهٔ خود را همواره به یاد داشت.‏ توکل داوود به خدا هنگامی بر همه آشکار شد که او در مقابل هیکل عظیم‌الجسهٔ جُلیات فِلِسطی قرار گرفت و به او گفت:‏ «تو با شمشیر و نیزه و مزراق نزد من می‌آیی اما من به اسم یَهُوَه صبایوت،‏ خدای لشکرهای اسرائیل که او را به ننگ آورده‌ای نزد تو می‌آیم.‏ و خداوند امروز تو را به دست من تسلیم خواهد کرد و تو را زده،‏ سر تو را از تنت جدا خواهم کرد .‏ .‏ .‏ [تا] تمامی زمین بدانند که در اسرائیل خدایی هست و تمامی این جماعت خواهند دانست که خداوند به شمشیر و نیزه خلاصی نمی‌دهد زیرا که جنگ از آن خداوند است و او شما را به دست ما خواهد داد.‏» جُلیات اندکی بعد به دست داوود کشته شد و فِلِسطیها نیز با دیدن این وضع فرار را بر قرار ترجیح دادند.‏—‏۱سموئیل ۱۷:‏۴۵-‏۵۱‏.‏

۴.‏ الف)‏ از کجا می‌دانیم دخترک اسرائیلیی که در اسارت ارامیان بود،‏ و همچنین یُوشیا،‏ پادشاه جوان اسرائیل،‏ آفرینندهٔ بزرگ خود را به یاد آوردند؟‏ ب)‏ عیسای دوازده‌ساله چگونه نشان داد که آفرینندهٔ خود را به یاد دارد؟‏

۴ جوان دیگری که حتی در اسارت نیز خدای خود را از نظر دور نداشت،‏ دختری اسرائیلی بود.‏ این دخترک جوان چنان شهادت نیکویی به همسر نُعمان داد که نُعمان،‏ سردار لشکر ارامیان،‏ بر آن شد تا نزد نبی خدا برود و از بیماری بَرَص خود شفا یابد.‏ نُعمان از آن پس به پرستش یَهُوَه روی آورد.‏ (‏ ۲پادشاهان ۵:‏۱-‏۱۹‏)‏ یُوشیا،‏ جوان دیگری بود که با شجاعت تمام پرستش پاک یَهُوَه را ترویج داد.‏ (‏ ۲پادشاهان ۲۲:‏۱–‏۲۳:‏۲۵‏)‏ اما،‏ کسی بخوبی عیسای ناصری در زمان جوانی آفرینندهٔ بزرگ خود را به یاد نیاورد.‏ گزارشی از سن دوازده‌سالگی وی بدین شرح است.‏ والدین عیسی برای برگزاری عید فِصَح با او به اورشلیم رفتند.‏ در راه بازگشت متوجه غیبت عیسی شدند و در پی او به اورشلیم بازگشتند.‏ پس از سه روز جستجو عیسی را در حالی که با معلمان دینی در خصوص آیات و مسائل بحث و گفتگو می‌کرد در معبد یافتند.‏ عیسی وقتی مادر خود را دید که آنچنان نگران او بوده است،‏ به او گفت:‏ ‏«از بهر چه مرا طلب می‌کردید،‏ مگر ندانسته‌اید که باید من در امور پدر خود باشم؟‏» (‏ لوقا ۲:‏۴۹‏)‏ برای عیسی،‏ بودن در معبد و آموختن موضوعات روحانی «در امور پدر خود» بسیار سودمند بود.‏ در روزگار ما نیز سالنهای ملکوتِ شاهدان یَهُوَه جایی مناسب برای آموختن معرفتی دقیق در خصوص آفرینندهٔ بزرگمان می‌باشد.‏

اکنون وقت به یاد آوردن یَهُوَه است!‏

۵.‏ آیا می‌توانی آنچه را که سلیمان در جامعه ۱۲:‏۱ به تحریر درآورد با عبارات و جملات خود شرح دهی؟‏

۵ شخصی که قلباً می‌خواهد یَهُوَه را پرستش کند مصمم است که بی‌تأمل خدمت مادام‌العمر خود را به او آغاز کند.‏ اما ببینیم آیندهٔ شخصی که در جوانی آفرینندهٔ خود را به فراموشی سپرده،‏ و بدینگونه عمری را به بطالت گذرانده چگونه است؟‏ جامعه با الهام از یَهُوَه در این مورد چنین گفت:‏ «آفرینندهٔ خود را در روزهای جوانی‌ات بیاد آور قبل از آنکه روزهای بلا برسد و سالها برسد که بگویی مرا از اینها خوشی نیست.‏»—‏جامعه ۱۲:‏۱‏.‏

۶.‏ چرا می‌توان گفت که شَمعُون و حنّا آفرینندهٔ خود را به یاد آوردند؟‏

۶ دشواریهای سنین کهولت یا به اصطلاح «روزهای بلا» برای هیچ فرد سالمندی خوشایند نیستند.‏ با این حال،‏ سالمندانی که همواره خدا را به یاد داشته‌اند افرادی شادند.‏ شَمعُون را در نظر بگیریم.‏ این مرد سالخورده عیسی را هنگامی که طفلی کوچک بود در معبد در آغوش کشید و با دلی لبریز از شادی گفت:‏ «الحال ای خداوند بندهٔ خود را رخصت می‌دهی،‏ به سلامتی بر حسب کلام خود.‏ زیرا که چشمان من نجات تو را دیده است،‏ که آن را پیش روی جمیع امّت‌ها مهیّا ساختی.‏ نوری که کشف حجاب برای امّت‌ها کند و قَوم تو اسرائیل را جلال بُوَد.‏» (‏ لوقا ۲:‏۲۵-‏۳۲‏)‏ حنّای هشتاد و چهار ساله نیز آفرینندهٔ خود را به یاد داشت.‏ او شبانه‌روز در معبد بود و وقتی عیسی را به آنجا آوردند در آنجا حضور داشت.‏ حنّا «در همان ساعت در آمده،‏ خدا را شکر نمود و دربارهٔ او به همهٔ منتظرین نجات در اورشلیم،‏ تکلّم نمود.‏»—‏لوقا ۲:‏۳۶-‏۳۸‏.‏

۷.‏ وضعیت کسانی که عمری را در راه خدمت به خدا گذرانده‌اند چگونه است؟‏

۷ ما در روزگار حاضر نیز شاهدانی را می‌بینیم که عمری را در راه خدمت به خدا گذرانده‌اند.‏ اگرچه ایشان اکنون متحمل رنج و محدودیتهای کهولت می‌باشند،‏ شادی و سرور در چهره‌هایشان موج می‌زند.‏ حقیقتاً چقدر خدمت وفادارانهٔ آنان در نظر ما ارزشمند است!‏ ایشان از «سرور خداوند‏» برخوردارند چرا که نیک می‌دانند یَهُوَه قدرت عظیم خود را متوجه زمین نموده،‏ و عیسی مسیح را در مقام پادشاه قدرتمند ملکوت آسمانی منصوب ساخته است.‏ (‏ نحمیا ۸:‏۱۰‏)‏ اکنون زمان آن است که پیر و جوان این اندرز کتاب مقدس را به گوش بگیریم که می‌گوید:‏ «ای جوانان و دوشیزگان نیز،‏ و پیران و اطفال.‏ نام خداوند را تسبیح بخوانند،‏ زیرا نام او تنها متعال است و جلال او فوق زمین و آسمان.‏»—‏مزمور ۱۴۸:‏۱۲،‏ ۱۳‏.‏

۸،‏ ۹.‏ الف)‏ «روزهای بلا» برای چه کسانی ناخوشایند است،‏ و دلیل آن چیست؟‏ ب)‏ مفهوم جامعه ۱۲:‏۲ چیست؟‏

۸ سنین کهولت و «روزهای بلا» برای کسانی که یادی از آفرینندهٔ بزرگ خود نکرده‌اند و درکی هم از مقصودهای شگرف او ندارند روزهایی بس ناخوشایند است،‏ و چه بسا اندوهبار.‏ ندانستن حقایق روحانی باعث می‌شود درد و رنج کهولت،‏ و همچنین مشقات دیگری که به سبب رانده شدن شیطان از آسمان گریبانگیر انسانهاست،‏ در نظر ایشان دشوارتر بنماید.‏ (‏ مکاشفه ۱۲:‏۷-‏۱۲‏)‏ از این رو،‏ جامعه ما را ترغیب می‌کند تا «قبل از آنکه آفتاب و نور و ماه و ستارگان تاریک شود و ابرها بعد از باران برگردد» آفرینندهٔ خود را به یاد آوریم.‏ (‏ جامعه ۱۲:‏۲‏)‏ ببینیم مفهوم این کلام چیست؟‏

۹ در واقع سلیمان در اینجا روزگار جوانی را به تابستان فلسطین تشبیه کرده است،‏ که به سبب آسمان صاف و بی‌ابر آن آفتاب و ماه و ستارگان بوضوح قابل‌رؤیت می‌باشند.‏ اما،‏ روزگار فرد سالمند همچون روزهای سرد و بارانی زمستان است،‏ روزهایی که باران محنتها بر سر شخص سرازیر می‌شود.‏ (‏ ایوب ۱۴:‏۱‏)‏ چه اسفبار است که شخص آفرینندهٔ خویش را بشناسد و در تابستان عمر خود او را خدمت ننماید!‏ و چه سرد و تاریک است زمستان عمر،‏ برای آنانی که در پی اهدافی بیهوده عمری را به بطالت گذرانده و در خدمت کردن به یَهُوَه در سنین جوانی اهمال ورزیده‌اند.‏ باشد که ما،‏ پیر و جوان،‏ همچون کالیب وفادار،‏ همکار نزدیک موسای نبی،‏ ‹یَهُوَه خدای خود را به تمامی دل پیروی کنیم.‏›—‏یوشع ۱۴:‏۶-‏۹‏.‏

اثرات کهولت

۱۰.‏ منظور از این عبارات چیست؟‏ الف)‏ «محافظان خانه.‏» ب)‏ «صاحبان قوّت.‏»‏

۱۰ سلیمان در ادامهٔ گفته‌های خود مشکلاتی را برشمرده،‏ می‌گوید:‏ «در روزی که محافظان خانه بلرزند و صاحبان قوّت،‏ خویشتن را خم نمایند و دستاس‌کنندگان چونکه کم‌اند باز ایستند و آنانی که از پنجره‌ها می‌نگرند تاریک شوند.‏» (‏ جامعه ۱۲:‏۳‏)‏ منظور از «خانه» در اینجا بدن انسان است.‏ (‏ متی ۱۲:‏۴۳-‏۴۵؛‏ ۲قرنتیان ۵:‏۱-‏۸‏)‏ «محافظان» خانه بازوها و دستها هستند که وظیفهٔ مراقبت از بدن و رفع نیازهای آن را بر عهده دارند.‏ در سنین کهولت دستها اغلب از ضعف،‏ ناراحتیهای عصبی،‏ و بیماری رعشه می‌لرزند.‏ پاهایی که روزی همچون ستونهایی استوار ‹صاحب قوّت› بودند،‏ ضعیف و خمیده،‏ و قدمها سنگین می‌گردند.‏ با وجود این،‏ چقدر مایهٔ خرسندی است که می‌بینیم برادران و خواهران سالمند مسیحی‌مان با وجود این ضعفها و ناراحتیها به جلسات جماعت می‌آیند!‏

۱۱.‏ منظور از «دستاس‌کنندگان» و «آنانی که از پنجره‌ها می‌نگرند» چیست؟‏

۱۱ «دستاس‌کنندگان چونکه کم‌اند باز ایستند»—‏منظور از این عبارت چیست؟‏ در واقع،‏ منظور دندانهاست که گذشت عمر آنها را فرسوده ساخته،‏ اثری از آنها باقی نمی‌گذارد.‏ جویدن غذای سفت،‏ دشوار و چه بسا غیرممکن می‌گردد.‏ همچنین،‏ «آنانی که از پنجره‌ها می‌نگرند»—‏یعنی چشمها و قوای ذهنی مربوط به حس باصره—‏ضعیف شده،‏ تاریکی حاکم می‌گردد.‏

۱۲.‏ الف)‏ چگونه «درها در کوچه بسته» می‌شوند؟‏ ب)‏ نظر خود را راجع به مبشران سالمند بیان کن؟‏

۱۲ جامعه به سخن خود ادامه داده،‏ می‌گوید:‏ «درها در کوچه بسته شود و آواز آسیاب پست گردد و از صدای گنجشک برخیزد و جمیع مغنیّات ذلیل شوند.‏» (‏ جامعه ۱۲:‏۴‏)‏ آری،‏ درهای دهان—‏یا لبها—‏کم‌حرکت و یا بکلی بسته می‌مانند،‏ و از «خانهٔ» کهنه و سالخوردهٔ بدن شخصی که خدا را خدمت ننموده است خبری به ‹کوچه› و شارع عام نمی‌رسد.‏ اما مبشران سالمند و غیور ملکوت چطور؟‏ (‏ ایوب ۴۱:‏۱۴‏)‏ آنان با قدمهای آهسته و سنگین از خانه‌ای به خانهٔ دیگر می‌روند و با صدایی که گاه بسختی از گلویشان بیرون می‌آید یاه را تسبیح می‌خوانند!‏—‏مزمور ۱۱۳:‏۱‏.‏

۱۳.‏ جامعه چه مشکلات دیگری را برای سالمندان ذکر می‌کند،‏ و برخورد سالمندان مسیحی با این مشکلات چگونه است؟‏

۱۳ صدای غذا خوردن شخصی که دندان در دهان ندارد همانند آسیابی بی‌صداست.‏ خواب عمیق دیگر به چشمان او نمی‌آید.‏ گوشهای او حتی از صدای پرندگان آزرده می‌شوند.‏ دیگر آوازی نمی‌خواند و آنچه می‌خواند ضعیف و نامفهوم است.‏ «جمیع مغنیّات»—‏یا نغمه‌ها—‏‹ذلیل می‌شوند.‏› به این مفهوم که قدرت شنوایی شخص سالمند چنان ضعیف می‌شود که دیگر نمی‌تواند نغمه‌ها و ترانه‌ها را بخوبی بشنود.‏ با این حال،‏ مسح‌شدگان و شرکای ایشان را می‌بینیم که گرچه طراوت جوانی از ایشان رخت بر بسته است،‏ در جلسات مسیحی صدای خود را به خواندن سرود و تسبیح خدا بلند می‌کنند.‏ چقدر دیدن آنان در جماعت در حالی که یَهُوَه را می‌ستایند مایهٔ خرسندی و شادی ماست!‏—‏مزمور ۱۴۹:‏۱‏.‏

۱۴.‏ اغلب چه ترسی بر سالمندان مستولی می‌شود؟‏

۱۴ چقدر زندگی برای سالمندانی که در طول عمر خود خدا را به فراموشی سپردند غمگین و ناگوار است!‏ جامعه می‌گوید:‏ «از هر بلندی بترسند و خوفها در راه باشد و درخت بادام شکوفه آورد و ملخی بارسنگین باشد و اشتها بریده شود.‏ چونکه انسان به خانهٔ جاودانی خود می‌رود و نوحه‌گران در کوچه گردش می‌کنند.‏» (‏ جامعه ۱۲:‏۵‏)‏ اغلب سالمندان وقتی در بالای راه‌پله‌ای قرار می‌گیرند ترس و خوف بر آنان مستولی می‌گردد.‏ حتی نگاه کردن به مکانی بلند برایشان سرگیجه‌آور است.‏ وقتی پا به کوچه‌ای پررفت و آمد می‌گذارند همواره از حملهٔ دزدان و آسیب دیدن ترس دارند.‏

۱۵.‏ منظور از «درخت بادام شکوفه آورد» و «ملخی بارسنگین» چیست؟‏

۱۵ ‹شکوفه آوردن درخت بادام› ظاهراً به مفهوم به سفیدی گراییدن موهای شخص سالمند است.‏ موها رفته رفته سفید می‌شوند و همچون شکوفه‌های درخت بادام به زمین می‌ریزند.‏ شخص همچنانکه خود را می‌کشد گویی ‹باری سنگین› را متحمل است و بازوان آویزان یا دستِ روی کمر و آرنج رو به بالا تصویر ملخ را در اندیشه تداعی می‌کند.‏ چنانچه گذشت سالیان عمر چنین به روزگارمان آورده باشد بد نیست همگان بدانند که ما جزو لشکر قوی و سریع ملخهای یَهُوَه هستیم!‏—‏برج دیده‌بانی،‏ ۱ مه ۱۹۹۸،‏ صفحه‌های ۱۸-‏۲۲ ملاحظه شود.‏

۱۶.‏ الف)‏ منظور از ‹میوهٔ کَوَر ضایع گردد› چیست؟‏ ب)‏ «خانهٔ جاودانی» کجاست و چه نشانهایی خبر از نزدیکی آن می‌دهد؟‏

۱۶ فرد سالمند چنان بی‌اشتها می‌شود که غذایی با طعم میوهٔ گیاه کَوَر نیز دیگر علاج کار وی نیست.‏ میوهٔ این گیاه سالیان سال به عنوان داروی اشتهاآور مصرف خوراکی داشت.‏ در واقع،‏ عبارت «اشتها بریده شود،‏» در متن اصلی عبرانی ‹میوهٔ کَوَر ضایع گردد› بوده است،‏ به این مفهوم که میوهٔ این گیاه نیز دیگر قادر نیست اشتهای شخص را باز کند.‏ همهٔ این علائم نشانگر آن است که بدن شخص «به خانهٔ جاودانی خود [یعنی قبر] می‌رود.‏» البته وی در صورتی جاودانه در قبر می‌ماند که در به یاد آوردن آفرینندهٔ خود اهمال کرده،‏ به چنان شرارتهایی دست زده باشد که خدا او را هنگام رستاخیز به محاق فراموشی بسپارد.‏ شکوه‌ها و نوحه‌هایی که از میان درهای دهان شخص سالمند شنیده می‌شود خبر از نزدیکی مرگ می‌دهند.‏

۱۷.‏ گسیخته شدن «مفتول نقره» به چه معناست،‏ و احتمالاً منظور از «کاسهٔ طلا» چیست؟‏

۱۷ از ما خواسته شده است که آفرینندهٔ خود را «قبل از آنکه مفتول نقره گسیخته شود و کاسهٔ طلا شکسته گردد و سبو نزد چشمه خرد شود و چرخ بر چاه منکسر گردد» به یاد آوریم.‏ (‏ جامعه ۱۲:‏۶‏)‏ «مفتول نقره» احتمالاً به رشتهٔ نخاع اطلاق شده است.‏ اگر این رشتهٔ شگفت‌انگیز که علائم عصبی را به مغز هدایت می‌کند صدمه‌ای جبران‌ناپذیر ببیند مرگ شخص حتمی است.‏ منظور از «کاسهٔ طلا» نیز احتمالاً مغز است که در کاسهٔ سر جای دارد و بند نخاع به آن متصل است.‏ صفت طلا از ارزش حیاتی مغز حکایت دارد و کوچکترین شکستگی در آن در حکم مرگ شخص است.‏

۱۸.‏ ‹سبوی نزد چشمه› چه چیزی را تصویر می‌کند،‏ شکستن آن منجر به چه چیز می‌شود؟‏

۱۸ ‹سبوی نزد چشمه› قلب است که خون را گرفته،‏ به تمام نقاط بدن انتقال می‌دهد.‏ هنگام مرگ،‏ قلب سبوی شکسته‌ای را می‌ماند که بر لب چشمه افتاده است و دیگر نمی‌تواند خون حیات‌بخش را بگیرد،‏ آن را در بطن خود جای دهد،‏ و سپس برای تغذیه و طراوت بخشیدن به اعضای بدن آن را راهی شریانها نماید.‏ ‹چرخ بر چاه نیز منکسر می‌گردد› و دیگر قادر نیست جریان خون را که زندگی شخص به آن وابسته است تداوم بخشد.‏ پس می‌بینیم که قرنها پیش از آنکه ویلیام هاروی در قرن هفدهم گردش خون در بدن را به اثبات برساند،‏ یَهُوَه آن را بر سلیمان آشکار ساخته بود.‏

۱۹.‏ در هنگام مرگ چگونه جامعه ۱۲:‏۷ تحقق می‌یابد؟‏

۱۹ جامعه چنین ادامه می‌دهد:‏ «خاک به زمین برگردد به طوری که بود.‏ و روح نزد خدا که آن را بخشیده بود رجوع نماید.‏» (‏ جامعه ۱۲:‏۷‏)‏ هنگام بازایستادن «چرخ» خون،‏ بدن انسان که در آغاز از خاک ساخته شده بود به خاک بازمی‌گردد.‏ (‏ پیدایش ۲:‏۷؛‏ ۳:‏۱۹‏)‏ در واقع،‏ مرگ شخص به این علت است که روح وی،‏ یا همان نیروی حیاتش،‏ که عطیه‌ای الهی می‌باشد،‏ به پروردگار بازگشته،‏ دگربار در اختیار او قرار می‌گیرد.‏—‏حزقیال ۱۸:‏۴،‏ ۲۰؛‏ یعقوب ۲:‏۲۶‏.‏

امید کسانی که آفریننده را به یاد دارند

۲۰.‏ موسی در دعای خود در مزمور ۹۰:‏۱۲ چه درخواستی کرد؟‏

۲۰ سلیمان به شیوهٔ مؤثری اهمیت به یاد آوردن آفریننده را نشان داد.‏ مسلماً برای کسانی که یَهُوَه را همواره به یاد داشته،‏ ارادهٔ او را به جا آورده‌اند،‏ این عمر نسبتاً کوتاه و پرمشقت پایان راه نیست.‏ طرزفکر آنان،‏ چه پیر و چه جوان،‏ همچون طرزفکر موسی است که در دعای خود گفت:‏ «ما را تعلیم ده تا ایام خود را بشماریم تا دل خردمندی را حاصل نماییم.‏» نبی متواضع خدا از ته دل از یَهُوَه خواهش کرد که او و امت اسرائیل را برای به دست آوردن دلی خردمند تعلیم دهد تا بتوانند قدر ‹ایام عمر خود› را دانسته،‏ به نحوی از آن استفاده کنند که رضایت خدا را جلب کند.‏—‏مزمور ۹۰:‏۱۰،‏ ۱۲‏.‏

۲۱.‏ برای آنکه بتوانیم روزهای خود را برای جلال دادن یَهُوَه بشماریم چه باید بکنیم؟‏

۲۱ بویژه مسیحیان جوان باید قاطعانه اندرز جامعه را به گوش بگیرند و آفرینندهٔ خود را به یاد آورند.‏ آیا برای آنان موقعیتی از این بهتر برای انجام خدمت مقدس به خدا وجود دارد!‏ با این حال،‏ نه فقط مسیحیان جوان،‏ بلکه همهٔ ما،‏ چنانچه یاد بگیریم در این «زمان آخر،‏» ایام عمر خود را برای جلال دادن خدا بشماریم،‏ چه بسا بتوانیم تا ابد به شمردن آن ادامه دهیم.‏ (‏ دانیال ۱۲:‏۴؛‏ یوحنا ۱۷:‏۳‏)‏ البته برای این منظور باید آفرینندهٔ بزرگ را به یاد داشته باشیم.‏ همچنین تمامی تکلیفی را که نسبت به او داریم به جا آوریم.‏

پاسخ تو چیست؟‏

◻ چرا جوانان ترغیب شده‌اند تا آفرینندهٔ خود را به یاد آورند؟‏

◻ کتاب مقدس چه نامهایی را در زمرهٔ کسانی که آفرینندهٔ خود را به یاد آوردند ذکر کرده است؟‏

◻ بعضی از اثرات کهولت را که سلیمان ذکر کرد نام ببر؟‏

◻ چه آینده‌ای در انتظار کسانی است که یَهُوَه را از خاطر دور نمی‌دارند؟‏

‏[تصاویر در صفحهٔ ۹]‏

داوود،‏ دخترک اسرائیلی اسیر،‏ حنّا،‏ و شَمعُون یَهُوَه را به یاد آوردند

‏[تصاویر در صفحهٔ ۱۰]‏

در عهد باستان شاهدان یَهُوَه با شادی و سرور خدمت مقدس خود را به آفرینندهٔ بزرگ به جا می‌آوردند

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی