کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ب۰۲ ۱/‏۶ ص ۵-‏۸
  • نگاهی ژرف به روایت‌های مربوط به مرگ

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • نگاهی ژرف به روایت‌های مربوط به مرگ
  • برج دیده‌بانی ۲۰۰۲
  • عنوان‌های فرعی
  • مطالب مشابه
  • روایت ۱:‏ مرگ پایان طبیعی حیات است.‏
  • روایت ۲:‏ خدا موجب مرگ انسان‌ها می‌شود تا ایشان در جوار او به سر برند.‏
  • روایت ۳:‏ خدا کودکان را نزد خود می‌برد تا فرشتهٔ آسمانی گردند.‏
  • روایت ۴:‏ برخی از انسان‌ها پس از مرگ مورد عذاب قرار می‌گیرند.‏
  • روایت ۵:‏ هنگام مرگ،‏ انسان برای همیشه از هستی ساقط می‌شود.‏
  • رهایی از وحشت مرگ
  • دوزخ آتشین آیا جزء عدل الهیست؟‏
    دوزخ آتشین
  • برای عزیزان از دست رفتهٔ ما چه اتفاقی می‌افتد؟‏
    معرفتی که بشر را به زندگی جاودانی هدایت می‌کند
  • چگونه می‌توان بر ترس از مرگ چیره شد؟‏
    پاسخ کتاب مقدّس به پرسش‌هایی مهم
  • مرگ دشمنی شکست‌ناپذیر نیست
    سعادت—‏چگونه می‌توان آن را یافت؟‏
لینک‌های بیشتر
برج دیده‌بانی ۲۰۰۲
ب۰۲ ۱/‏۶ ص ۵-‏۸

نگاهی ژرف به روایت‌های مربوط به مرگ

انتظار شوم مرگ از دیرباز مایهٔ بهت و نگرانی انسان بوده است.‏ و در کنار آن،‏ آمیزه‌ای نیز از عقاید ادیان کاذب،‏ رسوم رایج،‏ و باورهای ریشه‌دار او وحشتش را از مرگ صدچندان کرده است.‏ وحشت از مرگ باعث می‌شود انسان نتواند از زندگی لذّت ببرد،‏ و تصوّر کند مقصودی در زندگی وجود ندارد.‏

ادیان بزرگ را بویژه باید مقصر و مسئول ترویج بسیاری از روایت‌های راجع به مرگ دانست.‏ با نگاهی ژرف به شماری از این روایت‌ها در پرتو آیات کتاب مقدّس می‌توانید استنباط خود را از موضوع مرگ روشن سازید.‏

روایت ۱:‏ مرگ پایان طبیعی حیات است.‏

در کتاب «مرگ آخرین مرحلهٔ رشد» (‏ انگل‍.‏)‏ آمده است:‏ «مرگ جزء لاینفک زندگی می‌باشد.‏» اظهارنظرهایی از این قبیل این باور را در ذهن القا می‌کند که مرگ امری طبیعی و عاقبت همهٔ موجودات زنده است.‏ این عقیده همچنین موجب رواج فلسفهٔ پوچ‌انگاری و رفتار فرصت‌طلبانه مردمان شده است.‏

آیا مرگ واقعاً پایان طبیعی زندگی است؟‏ برخی محققان با این نظر مخالف‌اند.‏ زیست‌شناسی به نام کالْوین هارلِی که بر روی پیری انسان تحقیق می‌کند در مصاحبه‌ای اظهار نمود که به وجود «برنامهٔ مرگ در سرشت انسان» معتقد نیست.‏ ویلیام کلارک متخصص ایمنی‌شناسی نیز در این خصوص اظهار می‌دارد:‏ «مرگ را لزوماً نباید در تعریف زندگی گنجاند.‏» و سیمور بنزِر از انستیتوی تکنولوژی کالیفرنیا با ژرف‌اندیشی می‌گوید:‏ «بهتر است پیری را به یک فیلم‌نامه تشبیه کنیم تا یک ساعت درونی؛‏ البتّه فیلم‌نامه‌ای که خوب بود می‌توانستیم در آن دست ببریم و آن را تغییر دهیم.‏»‏

مطالعهٔ ساختار بدن انسان براستی دانشمندان را در حیرت فرو برده است.‏ آنان دریافته‌اند که انسان دارای استعدادها و قابلیّت‌هایی بسیار بیشتر از نیاز وی برای عمر ۷۰ یا ۸۰ سال است.‏ برای نمونه،‏ دانشمندان پی برده‌اند که مغز انسان دارای حافظه‌ای عظیم است.‏ محققی تخمین می‌زند که مغز انسان قادر است اطلاعات موجود در «بیست میلیون کتاب را که با شمار کتاب‌های بزرگ‌ترین کتابخانهٔ جهان برابری می‌کند در خود ذخیره کند.‏» برخی دانشمندان عصب‌شناس معتقدند که انسان طی عمر متوسّط خود تنها یک صدم درصد (‏ ۰۰۰۱/‏۰)‏ از قابلیّت مغز خود را به کار می‌گیرد.‏ بجاست از خود سؤال کنیم که ‹اگر برای عمر متوسّط انسان جزء کوچکی از مغز کفایت می‌کند پس وجود مغزی با این ظرفیّت عظیم برای چیست؟‏›‏

عکس‌العمل غیرطبیعی انسان‌ها در برابر مرگ نیز موضوعی در خور تأمّل است!‏ برای اکثر افراد مرگ همسر یا فرزند تأثرآورترین واقعهٔ زندگی به شمار می‌رود.‏ وقتی انسان عزیزی را از دست می‌دهد کلّ ساختار احساسی و عاطفی‌اش اغلب برای مدّت طولانی منقلب و آشفته می‌شود.‏ حتّی کسانی که مرگ را امری طبیعی می‌دانند،‏ این موضوع را که مرگ خودشان پایان هستی‌شان خواهد بود به دشواری هضم می‌کنند.‏ در مجلهٔ بریتیش مدیکال ژورنال چنین آمده است:‏ «اکثر کارشناسان با این نظر موافق‌اند که همه می‌خواهند تا حد امکان عمر طولانی داشته باشند.‏»‏

آیا واکنش عموم مردم در مورد موضوع مرگ،‏ قابلیّت فوق‌العادهٔ انسان در آموختن و حفظ خاطرات،‏ همچنین میل باطنی‌اش به زندگی ابدی روشن نمی‌کند که انسان به وجود آمده است تا همواره زندگی کند؟‏ آری،‏ خدا انسان را برای زندگی جاودانه آفرید،‏ نه برای اینکه عاقبت مرگ در انتظارش باشد.‏ ببینید خدا چه آتیه‌ای به انسان‌ها نوید می‌دهد:‏ «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلّط نمایید،‏ و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همهٔ حیواناتی که بر زمین می‌خزند،‏ حکومت کنید.‏» (‏ پیدایش ۱:‏۲۸‏)‏ براستی که چه آیندهٔ درخشان و جاودانه‌ای در انتظار آدمیان است!‏

روایت ۲:‏ خدا موجب مرگ انسان‌ها می‌شود تا ایشان در جوار او به سر برند.‏

مادر ۲۷ ساله‌ای که می‌دانست چیزی به پایان عمرش باقی نمانده و سه فرزندش یتیم خواهند شد به راهبی کاتولیک گفت:‏ «به من نگویید این مشیّت و خواست خداست.‏ .‏ .‏ .‏ از این حرف متنفّرم.‏» امّا،‏ این دقیقاً همان چیزی است که بسیاری ادیان راجع به مرگ آموزش می‌دهند؛‏ اینکه خدا انسان‌ها را می‌برد تا ایشان در جوار او به سر برند.‏

آفریدگار باید واقعاً سنگدل باشد که اینچنین با بی‌رحمی داغ مرگ عزیزانمان را بر دل ما بگذارد!‏ امّا،‏ خدایی که کتاب مقدّس از آن سخن می‌گوید چنین خدایی نیست.‏ در اوّل یوحنّا ۴:‏۸‏،‏ آمده است:‏ «خدا محبّت است.‏» ببینید در اینجا صرفاً نمی‌گوید که خدا محبّت می‌کند یا رفتار محبّت‌آمیز دارد.‏ خیر می‌گوید خدا محبّت است.‏ محبّت الٰهی چنان عمیق،‏ پاک،‏ و کامل است و چنان در شخصیّت و تمام اَعمال خدا متجلی می‌باشد که براستی می‌توان او را مظهر محبّت خواند.‏ چنین خدایی جان کسی را نمی‌گیرد تا او را نزد خود ببرد.‏

ادیان کاذب در خصوص مکان و وضعیّت مردگان بسیاری را سردرگم کرده‌اند.‏ آسمان،‏ دوزخ،‏ اَعراف،‏ برزخ و غیره،‏ مفاهیمی هستند که برخی بسیار گنگ و برخی نیز بس خوفناک‌اند.‏ امّا کتاب مقدّس می‌گوید که مردگان در حالت عدم هوشیاری به سر می‌برند حالتی که شباهت زیادی به خواب دارد.‏ (‏ جامعه ۹:‏۵،‏ ۱۰؛‏ یوحنّا ۱۱:‏۱۱-‏۱۴‏)‏ همانطور که وقتی شخصی را در خوابِ آرام می‌بینیم نگران حال او نیستیم،‏ همانطور هم نباید نگران باشیم پس از مرگ چه بر سرمان می‌آید.‏ عیسی به زمانی اشاره کرد که «جمیع کسانی که در قبور می‌باشند .‏ .‏ .‏ بیرون خواهند آمد» و زندگی را در زمینی بهشتی از نو آغاز خواهند کرد.‏ —‏ یوحنّا ۵:‏۲۸،‏ ۲۹؛‏ لوقا ۲۳:‏۴۳‏.‏

روایت ۳:‏ خدا کودکان را نزد خود می‌برد تا فرشتهٔ آسمانی گردند.‏

الیزابت کوبلِرراس که بر روی اشخاص مبتلا به بیماری‌های مهلک تحقیق می‌کند روی یکی دیگر از اعتقادات مذهبیان انگشت می‌گذارد.‏ وی در اشاره به یک مورد واقعی می‌گوید:‏ «واقعاً اشتباه است که به دختر کوچکی که برادرش را از دست داده بگویند که چون خدا بچه‌ها را خیلی دوست دارد جانی کوچولو را به آسمان برده است.‏» این حرف تصویر نادرستی از خدا ترسیم می‌کند،‏ تصویری که به هیچ وجه بازتاب شخصیّت و رفتار او نیست.‏ دکتر کوبلِرراس در ادامه می‌گوید:‏ «این دختر کوچک حتّی وقتی بزرگ شد نتوانست بر خشمی که از خدا داشت غلبه کند و همین موضوع سی سال بعد وقتی خود پسر کوچکش را از دست داد منجر به آن شد که به افسردگی روان‌پریشی مبتلا شود.‏»‏

آیا معقول است که خدا طفلی را از آغوش والدینش برباید و به فرشته مبدّل کند،‏ طوری که گویی بیش از والدین به او نیاز دارد؟‏ اگر این صحّت داشته باشد که خدا اطفال را از والدینشان می‌گیرد،‏ آیا این موضوع از او خالقی بی‌عاطفه و خودخواه نمی‌سازد؟‏ کتاب مقدّس در نفی این عقیده می‌گوید:‏ «محبّت از خداست.‏» (‏ ۱یوحنّا ۴:‏۷‏)‏ چگونه می‌توانیم به خدایی بامحبّت عملی را نسبت دهیم که حتّی انسانی که کمی عاطفه در وجودش است به همنوع خود روا نمی‌دارد؟‏

امّا براستی چرا کودکان می‌میرند؟‏ یک دلیل آن را کتاب مقدّس در جامعه ۹:‏۱۱ چنین عنوان می‌کند:‏ «برای جمیع ایشان وقتی و اتفاقی واقع می‌شود.‏» همچنین،‏ مزمور ۵۱:‏۵ به این نکته اشاره می‌کند که همهٔ ما از همان زمان که نطفه‌مان بسته می‌شود ناکامل و به گناه آلوده هستیم و همین باعث می‌شود که در حال حاضر عاقبتی جز مرگ در انتظارمان نباشد.‏ این مرگ ممکن است به دلایل مختلف باشد.‏ گاهی پیش از تولّد صورت می‌گیرد و منجر به مرده‌زایی می‌شود.‏ گاهی نیز طفل به دلیل شرایط بسیار نامساعد یا در اثر سانحه تلف می‌شود.‏ به هر حال،‏ در هیچ یک از این موارد خدا را نباید مسئول دانست.‏

روایت ۴:‏ برخی از انسان‌ها پس از مرگ مورد عذاب قرار می‌گیرند.‏

بسیاری ادیان آموزش می‌دهند که بدکاران به دوزخ می‌روند و تا ابد مورد عذاب قرار می‌گیرند.‏ آیا این آموزش منطقی و مبتنی بر کلام خداست؟‏ عمر انسان بین ۷۰ تا ۸۰ سال است.‏ به فرض اینکه شخصی در تمام عمر خود نهایت ظلم و ستم را کرده باشد،‏ آیا عذاب ابدی کیفری منصفانه خواهد بود؟‏ خیر.‏ کجای این عدل و انصاف است که فردی به دلیل گناهانی که در طول عمر کوتاه خود مرتکب شده است برای همیشه مورد عذاب قرار گیرد.‏

تنها خدا قادر است به ما بگوید پس از مرگ چه بر سرمان می‌آید و او این موضوع را در کلام خود کتاب مقدّس به ما نشان داده است.‏ کتاب مقدّس در این مورد چنین می‌گوید:‏ «چنانکه [انسان] می‌میرد به همانطور [بهایم] نیز می‌میرد و برای همه یک نفَس است.‏ .‏ .‏ .‏ همه به یکجا می‌روند و همه از خاک هستند و همه به خاک رجوع می‌نمایند.‏» (‏ جامعه ۳:‏۱۹،‏ ۲۰‏)‏ همانطور که می‌بینیم هیچ اشاره‌ای به دوزخ آتشین نشده است.‏ انسان‌ها پس از مرگ به خاک باز می‌گردند یعنی نیست می‌شوند.‏

برای اینکه فرد عذاب شکنجه را حس کند باید هوشیار باشد.‏ آیا مردگان هوشیار هستند؟‏ این سؤال را نیز کتاب مقدّس به ما پاسخ می‌دهد:‏ «زانرو که زندگان می‌دانند که باید بمیرند،‏ امّا مردگان هیچ نمی‌دانند و برای ایشان دیگر اُجرت نیست چونکه ذکر ایشان فراموش می‌شود.‏» (‏ جامعه ۹:‏۵‏)‏ طبعاً فرد متوفیٰ که «هیچ نمی‌داند» درد و عذاب شکنجه را نیز حس نمی‌کند.‏

روایت ۵:‏ هنگام مرگ،‏ انسان برای همیشه از هستی ساقط می‌شود.‏

هنگام مرگ،‏ انسان از هستی ساقط می‌شود.‏ امّا این موضوع صرفاً به مفهوم آن نیست که همه چیز برای وی پایان یافته است.‏ ایّوب که فردی باایمان بود می‌دانست که پس از مرگ در هاویه،‏ یعنی قبر دفن خواهد شد.‏ امّا ببینید در دعا چه می‌گوید:‏ «کاش که مرا در هاویه پنهان کنی؛‏ و تا غضبت فرو نشیند،‏ مرا مستور سازی؛‏ و برایم زمانی تعیین نمایی تا مرا به یاد آوری.‏ اگر مرد بمیرد بار دیگر زنده شود.‏ .‏ .‏ .‏ تو ندا خواهی کرد و من جواب خواهم داد.‏» —‏ ایّوب ۱۴:‏۱۳-‏۱۵‏.‏

ایّوب نیک می‌دانست که اگر تا آخر عمر به خدا وفادار بماند،‏ خدا هرگز او را از یاد نخواهد برد و در آینده او را رستاخیز خواهد داد.‏ همهٔ خادمان خدا در دوران باستان بر همین باور بودند.‏ عیسی نیز این موضوع را تأیید کرد و نشان داد که خدا از او برای رستاخیز دادن مردگان استفاده خواهد کرد.‏ عیسی مسیح خود به ما چنین اطمینان خاطر می‌دهد:‏ «ساعتی می‌آید که در آن جمیع کسانی که در قبور می‌باشند،‏ آواز او [عیسی] را خواهند شنید،‏ و بیرون خواهند آمد؛‏ هر که اَعمال نیکو کرد،‏ برای قیامت حیات و هر که اَعمال بد کرد،‏ بجهت قیامت داوری.‏» —‏ یوحنّا ۵:‏۲۸،‏ ۲۹‏.‏

در آیندهٔ بسیار نزدیک خدا شرارت را از پهنهٔ زمین محو خواهد ساخت و دنیایی جدید را به وجود خواهد آورد که حکومتی آسمانی بر آن حاکم خواهد بود.‏ (‏ مزمور ۳۷:‏۱۰،‏ ۱۱؛‏ دانیال ۲:‏۴۴؛‏ مکاشفه ۱۶:‏۱۴،‏ ۱۶‏)‏ در نتیجه کلّ زمین به بهشت مبدّل خواهد شد،‏ بهشتی که سکنهٔ آن کسانی هستند که خدا را خدمت می‌کنند.‏ در کتاب مقدّس می‌خوانیم:‏ «آوازی بلند از آسمان شنیدم که می‌گفت:‏ ‹اینک خیمهٔ خدا با آدمیان است و با ایشان ساکن خواهد بود و ایشان قوم‌های او خواهند بود و خودِ خدا با ایشان خدای ایشان خواهد بود.‏ و خدا هر اشکی را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد.‏ و بعد از آن موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود زیرا که چیزهای اوّل درگذشت.‏› » —‏ مکاشفه ۲۱:‏۳،‏ ۴‏.‏

رهایی از وحشت مرگ

شما می‌توانید با کسب شناخت در خصوص رستاخیز و همچنین در مورد کسی که رستاخیز را برای ما انسان‌ها میسّر ساخته است آرامش خاطر بیابید.‏ عیسی به ما چنین وعده می‌دهد:‏ «حقّ را خواهید شناخت و حقّ شما را آزاد خواهد کرد.‏» (‏ یوحنّا ۸:‏۳۲‏)‏ یکی از معانی این آزادی،‏ رهایی یافتن از وحشت مرگ است.‏ یَهُوَه تنها کسی است که می‌تواند روند پیری و مرگ را تغییر دهد و زندگی جاودانه را به ما ارزانی دارد.‏ آیا می‌توان به وعده‌های خدا اعتماد کرد؟‏ بله،‏ گفته‌های خدا هرگز بی‌ثمر نمی‌ماند.‏ (‏ اِشَعْیا ۵۵:‏۱۱‏)‏ ما شما را ترغیب می‌کنیم اندوختهٔ دانش خود را در خصوص اهداف و مقاصدی که خدا برای ما انسان‌ها در نظر گرفته است افزایش دهید.‏ شاهدان یَهُوَه با کمال میل در این مهم شما را یاری خواهند کرد.‏

‏[نکتهٔ برجسته‌شده در صفحهٔ ۶]‏

وحشت از مرگ باعث می‌شود فرد نتواند از زندگی لذّت ببرد

‏[نمودار در صفحهٔ ۷]‏

روایت‌های رایج در خصوص مرگ آنچه کتاب مقدّس می‌گوید

● مرگ پایان طبیعی زندگی است .‏ پیدایش ۱:‏۲۸؛‏ ۲:‏۱۷؛‏ رومیان ۵:‏۱۲

● خدا موجب مرگ انسان‌ها می‌شود تا ایشان در جوار او به سر برند .‏ ایّوب ۳۴:‏۱۵؛‏ مزمور ۳۷:‏۱۱،‏ ۲۹؛‏ ۱۱۵:‏۱۶

● خدا کودکان را نزد خود می‌برد تا فرشتهٔ آسمانی گردند .‏ مزمور ۵۱:‏۵؛‏ ۱۰۴:‏۱،‏ ۴؛‏ عبرانیان ۱:‏۷،‏ ۱۴

● برخی از انسان‌ها پس از مرگ مورد عذاب قرار می‌گیرند .‏ مزمور ۱۴۶:‏۴؛‏ جامعه ۹:‏۵،‏ ۱۰؛‏ رومیان ۶:‏۲۳

● هنگام مرگ،‏ انسان برای همیشه از هستی ساقط می‌شود .‏ ایّوب ۱۴:‏۱۴،‏ ۱۵؛‏ یوحنّا ۳:‏۱۶؛‏ ۱۷:‏۳؛‏ اَعمال ۲۴:‏۱۵

‏[تصویر در صفحهٔ ۸]‏

شناخت حقیقت راجع به مرگ انسان را از وحشت مرگ می‌رهاند

‏[صاحب امتیاز تصویر در صفحهٔ ۵]‏

Barrators​—Giampolo/ The Doré Illustrations For Dante’s Divine Comedy/ Dover Publications Inc.

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی