فصل ۳۰
آیا آمادگی ازدواج کردن را دارم؟
ازدواج یک بازی بچگانه نیست. مقصود خدا برای زن و شوهر این بود که رابطهای ابدی با یکدیگر برقرار نمایند؛ یعنی نزدیکتر از هر رابطهٔ دیگر میان انسانها. بنابراین، رابطهٔ زناشویی میتواند یا موهبت باشد یا مصیبت.
مسلماً هر زوجی در زندگی زناشویی تا حدی متحمل «درد و غم» خواهد شد. ( ۱قرنتیان ۷:۲۸، نیو انگلیش بایبل ) لیکن مارسیا لاسوِل، پرفسور در رشتهٔ علوم رفتاری، هشدار میدهد و میگوید: «اندک اطلاعات موثقی که در مورد دوام ازدواج داریم، از این قرار است: کسانی که در سنین بسیار کم ازدواج میکنند، شانس زیادی برای ادامهٔ زندگی زناشویی ندارند.»
دلیل از هم پاشیدن زندگی زناشویی اکثر جوانان چیست؟ پاسخ به این سؤال، تا حد زیادی معین میکند که آیا آمادگی ازدواج کردن را داری یا خیر.
انتظارات فراوان
دختر نوجوانی اقرار میکند: «ما تصور خیلی اشتباهی در مورد ازدواج داشتیم. فکر میکردیم هر وقت دلمان بخواهد میاییم خانه و هر وقت دلمان بخواهد میریم بیرون، هر کاری که دوست داشته باشیم میتونیم بکنیم. مثلاً اگر دلمان خواست ظرفها را میشوئیم، دلمان نخواست نمیشوئیم. ولی زندگی این شکلی نیست.» بسیاری از جوانان چنین تصوری را از زندگی زناشویی در سر میپرورانند و این نشانهٔ عدم بلوغ ایشان است. زندگی زناشویی برای آنان یک زندگی خیالی و عاشقانه است. شاید هم فوراً میخواهند کسی را عقد کنند یا به عقد وی درآیند تا با این کار، خود را همچون شخصی بالغ بنمایانند. بعضی دیگر از جوانان صرفاً میخواهند از اوضاع نامناسب حاکم در منزل، مدرسه یا محیط زندگی خلاص شوند. دختری به نامزد خود چنین گفت: «اگر بدونی چقدر خوشحالم که داریم ازدواج میکنیم. دیگه مجبور نیستم برای چیزی تصمیمگیری کنم!»
لهذا، زندگی زناشویی نه یک زندگی خیالی است و نه حلّال مشکلات. بعد از ازدواج، شخص با مشکلات جدیدی مواجه خواهد شد و باید از عهدهٔ آنها برآید. دختری به نام ویکی که در سن بیست سالگی برای اولین بار مادر شده است، میگوید: «خیلی از دخترهای نوجوان ازدواج میکنند تا مامانبازی کنند. بچهدار شدن ظاهراً آنقدر کیف داره که نگو و نپرس! آدم خیال میکنه که بچه مثل عروسک میمانه و چقدر بانمکه؛ میشه دائم با بچه بازی کرد. ولی حقیقت یک جور دیگه است.»
بسیاری از جوانان نیز انتظاری از رابطهٔ جنسی دارند که واقعبینانه نیست. پسر جوانی که در سن هجده سالگی ازدواج کرده است، میگوید: «بعد از ازدواج فهمیدم که هیجان آدم برای رابطهٔ جنسی فقط همان چند مدت کوتاه اوّله. بعد یک سری مشکلات جدی بین ما به وجود آمد.» در مطالعهای که در مورد زوجهای زیر سن بیست سال به انجام رسید، معلوم شد که دعواها و مشاجرات زوجهای جوان بر سر موضوع رابطهٔ جنسی در مقایسه با مشاجرات مربوط به مشکلات مالی، در ردیف دوم قرار دارد. بدون شک، توضیح آن این است که رابطهٔ رضایتبخش زناشویی صرفاً از طریق خویشتنداری و ایثار میسر و امکانپذیر میگردد — خصوصیاتی که غالباً جوانان نتوانستهاند در خود پرورش دهند. — ۱قرنتیان ۷:۳، ۴.
کتاب مقدس از روی حکمت، مسیحیان را تشویق میکند که ابتدا ‹به حدّ بلوغ برسند› یعنی شکوفایی جوانی را پشت سر گذاشته و بعد ازدواج کنند. ( ۱قرنتیان ۷:۳۶) ازدواج کردن در دورانی از زندگی که احساس شهوت به اوج خود میرسد، احتمالاً افکار شخص جوان را مغشوش نموده، مانع میگردد که وی به ضعفهای همسر آیندهٔ خود پی ببرد.
نداشتن آمادگی برای انجام وظایف خویش
عروس جوانی در مورد شوهر خود میگوید: «حالا که ازدواج کردهایم، فقط موقعهایی که میخواد رابطهٔ جنسی داشته باشه به من علاقه نشان میده. او فکر میکنه که همانقدر که اهمیت داره وقتش را با من صرف کنه، باید با دوستهایش هم باشه. . . . فکر میکردم من تنها شخص توی زندگیاش خواهم بود، ولی گول خوردم.» این واقعه نشانگر تصور غلطی است که در میان مردان جوان متداول است: آنان فکر میکنند که اکنون بعنوان یک شوهر هنوز میتوانند به نوع زندگیی که در حالت تجرد داشتهاند، ادامه دهند.
عروس نوزده سالهای به یکی از مشکلات عمومی زنان جوان اشاره میکند و میگوید: «تلویزیون تماشا کردن و خوابیدن را به تمیز کردن خانه و درست کردن غذا ترجیح میدهم. وقتی پدر و مادر شوهرم به دیدن ما میآیند، خجالت میکشم چونکه خانهٔ آنها خیلی تمیز و مرتبه ولی خانه و زندگی من همیشه بهم ریخته است. آشپزی من هم خیلی بده.» چنانچه دختری از عهدهٔ خانهداری برنیاید، بر فشار زندگی زناشویی افزوده خواهد شد! ویکی ( که پیشتر به او اشاره شد) میگوید: «زندگی زناشویی واقعاً تعهد و مسئولیت به همراه داره. اصلاً بازی نیست بلکه خیلی هم جدّیه. یک کمی که میگذره، آدم خوشی جشن عروسی را فراموش میکنه و زندگی روزمره شروع میشه؛ و آنهم آسان نیست.»
در مورد کار طاقتفرسای حمایت مالی از خانواده چه میتوان گفت؟ مارک، شوهر ویکی، میگوید: «یادم میاد وقتی اولین کارم را پیدا کردم، میبایست هر روز ساعت شش صبح از خواب بیدار میشدم و میرفتم سر کار. با خودم میگفتم: ‹پسر، این عجب کار مُشکلیه. کِی میشه یک کار دیگه پیدا کنم و از شر این کار خلاص بشم؟› بعد از کار، وقتی میآمدم خانه حس میکردم ویکی درک نمیکنه که من چه شرایط سختی دارم.»
مشکلات مالی
حال میپردازیم به بررسی عامل دیگری که باعث ایجاد اختلافات در زندگی زناشویی زوجهای جوان میشود: مشکل مالی. چهل و هشت زوج جوان که سن آنان هنوز به بیست سال نرسیده بود، سه ماه بعد از ازدواجشان اقرار کردند که بزرگترین مشکلشان در زندگی، پرداخت «مخارج خانواده بر طبق درآمدشان» بوده است. بعد از حدود سه سال، از سی و هفت درصد از این زوجها همین سؤال دوباره پرسیده شد. بزرگترین مشکل آنان همچنان مشکل مالی بود — و اضطراب آنان از این مسئله حتی بیشتر شده بود! ویلیام میگوید: «زندگی چه لذتی داره وقتی آدم هیچوقت پول نداره تا چیزهایی را بخره که راضیاش میکنه؟ . . . اگر پول آدم تا ماه بعد کفایت نکنه و تَهش بالا بیاد، آنموقع ممکنه کلی جر و بحث و ناراحتی به وجود بیاد.»
قشر نوجوان معمولاً دارای بالاترین نسبت بیکاری و کمترین میزان درآمد میباشند. از اینرو، یکی از مشکلات عمومی جوانان مشکل مالی است. مسعود اذعان میکند: «از آنجایی که نمیتونستم مخارج خانوادهام را تأمین کنم، مجبور بودیم پیش پدر و مادرم زندگی کنیم. این موضوع، کلی اعصاب خرد کنی به همراه داشت چونکه ما یک بچه هم داشتیم.» امثال ۲۴:۲۷ چنین نصیحت میکند: «کار خود را در خارج [از منزل] آراسته کن، و آن را در ملک مهیّا ساز، و بعد از آن خانهٔ خویش را بنا نما.» در دوران کتاب مقدس، مردان با تمام وجود و توان خود کار میکردند تا بعدها در موقعیتی باشند که بتوانند خانوادهٔ خود را از لحاظ مالی حمایت کنند. امروزه نیز بسیاری از شوهران جوانی که در دیدن تدارکات لازم برای آیندهٔ خود قصور میورزند، بعدها درمییابند که برآورده نمودن نیازهای خانواده برای ایشان امری دشوار است.
چنانچه زوج جوانی نگرشی بچگانه در مورد مادیات داشته باشند، حتی درآمدی کلان نیز به مشکلات مالی آنان خاتمه نخواهد داد. در یک مطالعه آشکار شد که «جوانان این انتظار را داشتند که فوراً بتوانند برای خانوادهٔ آتی خود وسائلی را بخرند که والدینشان برای خریداری همان وسائل، مجبور بودهاند سالها صبر کنند.» بسیاری از جوانانی که قصد داشتهاند بلافاصله به این گونه وسائل دسترسی پیدا کنند، تا گلو در قرض فرو رفتهاند. این قبیل جوانان نابالغ به «خوراک و پوشاک» قانع نبوده، بدین شکل بر فشار زندگی زناشویی خود افزودهاند. — ۱تیموتاؤس ۶:۸-۱۰.
‹فرق از زمین تا آسمان›
ماورین تعریف میکند: «من عاشق دونالد بودم. او خیلی خوشقیافه و قوی بود؛ یک ورزشکار خوب و صاحب نام . . . در ازدواج حتماً میبایست موفق میشدیم.» امّا اینطور نبود. دلخوری و انزجار در آن دو جوان به حدی رسید که ماورین میگوید: «هر کاری که دونالد میکرد برای من اعصاب خرد کن شده بود — حتی مَلچ ملوچ کردنش در حال غذا خوردن. آخر، کار به جایی رسید که دیگه نمیتونستیم همدیگه را تحمل کنیم.» ازدواج این زوج جوان در ظرف دو سال از هم پاشید.
مشکل چه بود؟ ماورین توضیح میدهد: «هدفهای ما در زندگی از زمین تا آسمان با هم فرق داشت. حالا احساس میکردم به کسی احتیاج دارم که بتونم با او تبادل افکار داشته باشم. ولی فکر و ذکر دونالد، فقط ورزش بود و بس. چیزهایی که برای من در سن هجدهسالگی آن همه ارزش داشت، حالا یکدفعه بیمعنی شده بود.» جوانان معمولاً انتظاری بچگانه در مورد همسر خویش دارند و به قیافهٔ خوب اولویّت میدهند. امثال ۳۱:۳۰ در این خصوص هشدار میدهد: «جمال، فریبنده و زیبایی، باطل است.»
خودآزمایی
اشخاصی هستند که تعهدی جدّی مینمایند و ‹بعد از نذر کردن استفسار میکنند› یعنی بعد از پیمان یا تعهد به بررسی اوضاع میپردازند. کتاب مقدس اینگونه اشخاص را افراد عجول مینامد. ( امثال ۲۰:۲۵) از این جهت، آیا عاقلانه نیست که پیش از اقدام به انجام عملی جدی همچون بستن پیمان ازدواج، خودت را در پرتو نور کتاب مقدس مورد آزمایش قرار دهی؟ برای مثال، چه هدفهایی در زندگی برای خود قرار دادهای؟ ازدواج چه تأثیری بر اهداف تو خواهد گذاشت؟ آیا مقصود تو از ازدواج صرفاً برقرار کردن رابطهٔ جنسی است یا اینکه میخواهی از بعضی مشکلات رهایی یابی؟
بعلاوه، تا چه حد آمادگی داری که نقش خود را بعنوان شوهر یا زن در زندگی ایفا کنی؟ آیا از عهدهٔ خانهداری و یا امرار معاش خانواده برمیآیی؟ چنانچه اکنون با والدینت مدام به مشاجره میپردازی، آیا فکر میکنی که در آینده قادر خواهی بود با همسر خود مدارا کنی؟ آیا میتوانی تحت آزمایشات و سختیهای زندگی زناشویی استقامت از خود نشان دهی؟ آیا در مورد خرج کردن پول، واقعاً «کارهای [و یا خصلتهای] طفلانه» را ترک کردهای؟ ( ۱قرنتیان ۱۳:۱۱) راجع به این مسئله، تردیدی نیست که والدینت میتوانند بخوبی در مورد تو قضاوت کنند.
ازدواج و تشکیل زندگی زناشویی میتواند بسیار مسرتبخش باشد؛ همچنین ممکن است به درد و تلخکامی منجر گردد. آمادگی تو برای ازدواج کردن، تا حد زیادی عامل تعیینکنندهٔ این موضوع میباشد. چنانچه هنوز جوانی هستی زیر سن بیست سال، چرا برای مدتی صبر نمیکنی؟ لازم نیست که الآن با شخصی از جنس مخالف قرار ملاقات بگذاری. صبر و تحمل به تو لطمهای وارد نمیآورد. به این صورت، چنانچه زمانی بخواهی در راه ازدواج قدم برداری — قدمی مهم و جاودانی — وقت کافی برای آماده کردن خودت خواهی داشت.
پرسشهایی برای گفتگو
▫چه عقیدهای را بعضی از جوانان در مورد ازدواج در سر میپرورانند که نمایانگر عدم بلوغ ایشان میباشد؟
▫چرا فکر میکنی ازدواج کردن صرفاً به منظور برقرار نمودن رابطهٔ جنسی، واقعبینانه نیست؟
▫چگونه بعضی از جوانان ثابت کردهاند که آمادگی ایفای نقش شوهر یا زن را در زندگی زناشویی ندارند؟
▫چرا غالباً مشکلاتی جدی بر سر مسائل مالی در زندگی زناشویی زوجهای جوان به وجود میآید؟
▫بعضی از جوانان در هنگام انتخاب همسر مرتکب چه اشتباهی میشوند؟
▫در خصوص آمادگی برای تشکیل زندگی زناشویی، چه سؤالاتی را میتوانی از خودت بکنی؟ بعد از بررسی این مطالب، فکر میکنی چقدر آمادگی داری تا اقدام به ازدواج نمایی؟
[نکتهٔ برجستهشده در صفحهٔ ۲۴۰]
«اندک اطلاعات موثقی که در مورد دوام ازدواج داریم، از این قرار است: کسانی که در سنین بسیار کم ازدواج میکنند، شانس زیادی برای ادامهٔ زندگی زناشویی ندارند.» — مارسیا لاسوِل، پرفسور در رشتهٔ علوم رفتار
[تصویر در صفحهٔ ۲۳۷]
آمادگی بسیاری از جوانان برای ازدواج، چندان بیشتر از آمادگی این زوج نیست