مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
۵-۱۱ سپتامبر
گنجهایی در کلام خدا | ۱پادشاهان ۹-۱۰
«یَهُوَه را به خاطر حکمتش ستایش کنید»
ب۹۹-E ۱/۷ ص ۳۰ ¶۶
دیداری پربرکت
وقتی که ملکه پیش سلیمان آمد، با «سؤالهایی پیچیده» او را امتحان کرد. (۱پادشاهان ۱۰:۱) کلمهٔ عبریای که سؤال ترجمه شده به معنای «معما» هم است. اما ملکه برای سرگرمی از سلیمان سؤال نپرسید. از این لغت عبری در مزمور ۴۹:۴ برای سؤالهای جدّی دربارهٔ گناه، مرگ و نجات استفاده شده است. پس احتمالاً ملکهٔ سَبا موضوعات عمیقی مطرح کرد تا بفهمد سلیمان چقدر حکمت دارد. کتاب مقدّس میگوید که ملکهٔ سَبا «هر چه را که میخواست بداند، از او پرسید.» سلیمان همچنین «به تمام سؤالهای او جواب داد. هیچ چیز برای پادشاه آنقدر سخت نبود که نتواند برایش توضیح دهد.»—۱پادشاهان ۱۰:۲، ۳.
ب۹۹-E ۱/۱۱ ص ۲۰ ¶۶
سخاوت فراوان
ملکهٔ سَبا از چیزهایی که دید و شنید شگفتزده شد و گفت: «خوشا به حال خدمتگزارانت که دائماً در حضور تو ایستادهاند و به حکمت تو گوش میدهند!» (۱پادشاهان ۱۰:۴-۸) خادمان سلیمان در رفاه زندگی میکردند، اما دلیلی که ملکهٔ سَبا گفت: ‹خوشا به حالشان› این بود که آنها میتوانستند هر روز از حکمتی که خدا به سلیمان داده بود استفاده کنند. ملکهٔ سَبا برای خادمان خدا نمونهٔ خوبی به جا گذاشت. آنها امروزه میتوانند از حکمت یَهُوَه و پسرش عیسی مسیح فایده ببرند.
ب۹۹-E ۱/۷ ص ۳۰-۳۱
دیداری پربرکت
ملکهٔ سَبا از حکمت و ثروت سلیمان پادشاه «بسیار شگفتزده شد.» (۱پادشاهان ۱۰:۴، ۵) به گفتهٔ بعضیها «نفسش بند آمد.» یک محقق میگوید که او از هوش رفت! در هر صورت ملکه از چیزهایی که دید و شنید شگفتزده شد. او گفت که خوشا به حال خادمان سلیمان که از حکمت او فایده میبرند و یَهُوَه را به خاطر انتخاب چنین پادشاهی ستایش کرد. سپس هدایای گرانقیمت به پادشاه داد. ارزش طلایی که او هدیه داد حدود چهل میلیون دلار است. سلیمان هم ‹هر چه را که او آرزو داشت و درخواست کرد به او داد.›—۱پادشاهان ۱۰:۶-۱۳.
گوهرهای روحانی
ب۰۸-E ۱/۱۱ ص ۲۲ ¶۴-۶
آیا میدانستید که . . .
سلیمان پادشاه چه مقدار طلا داشت؟
در کتاب مقدّس آمده است که حیرام، پادشاه صور و ملکهٔ سَبا هر کدام حدود ۴ تُن طلا برای سلیمان فرستادند و کشتیهای سلیمان بیشتر از ۱۴ تُن طلا از اوفیر آوردند. «سلیمان هر سال ۲۳ تُن طلا دریافت میکرد» یا ۶۶۶ قِنطار. (۱پادشاهان ۹:۱۴، ۲۸؛ ۱۰:۱۰، ۱۴) آیا این گزارش حقیقت دارد؟ آیا در زمان باستان این مقدار طلا در خزانههای دربار وجود داشت؟
در یک حکاکی معتبر باستانی آمده که توتموس سوم، فرعون مصر (هزارهٔ دوم ق.م) ۱۲ تُن طلا به معبد آمونرا در کرنک تقدیم کرد. در قرن هشتم قبل از میلاد پادشاه آشور، تِغلَتفِلاسِر سوم ۴ تُن طلا از صور هدیه گرفت. همچنین سَرگُن دوم همان مقدار طلا را به خدایان بابِل تقدیم کرد. مطابق با گزارشات، فیلیپ دوم پادشاه مقدونی (۳۵۹-۳۳۶ ق.م) هر سال از معدنهایی در تراکیا بیشتر از ۲۵ تُن طلا استخراج میکرد.
گفته میشود که وقتی اسکندر مقدونی پسر فیلیپ (۳۳۶-۳۲۳ ق.م) شهر شوش در سرزمین پارس را تصرّف کرد، حدود ۱۰۷۰ تُن طلا از آن شهر و حدود ۶۰۰۰ تُن از جاهای دیگر آن سرزمین برد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که گزارش کتاب مقدّس در مورد مقدار طلای سلیمان حقیقت دارد.
۱۲-۱۸ سپتامبر
گنجهایی در کلام خدا | ۱پادشاهان ۱۱-۱۲
«در انتخاب همسر دقت کنید!»
چه کسی طرف یَهُوَه است؟
۷ از نمونهٔ سلیمان پادشاه نیز میتوانیم درسهای زیادی بیاموزیم. او در سنین جوانی برای دریافت راهنمایی به یَهُوَه چشم میدوخت. یَهُوَه نیز به او حکمتی عظیم بخشید. همچنین به او اعتماد کرد و مسئولیت ساخت معبد پرشکوه اورشلیم را بر عهدهٔ او گذاشت. اما سلیمان دوستی خود را با یَهُوَه حفظ نکرد. (۱پاد ۳:۱۲؛ ۱۱:۱، ۲) قانون خدا مشخصاً میگفت که پادشاه «نباید زنان بسیار برای خود بگیرد، مبادا دلش منحرف شود.» (تث ۱۷:۱۷) سلیمان از این قانون سرپیچی کرد و سرانجام ۷۰۰ زن و ۳۰۰ زن صیغهای برای خود گرفت. (۱پاد ۱۱:۳) بسیاری از زنان او اسرائیلی نبودند و خدایان کاذب را میپرستیدند. بنابراین سلیمان از قانون دیگری نیز سرپیچی کرد که میگفت با زنان قومهای دیگر ازدواج نکنید.—تث ۷:۳، ۴.
چگونه دل خود را محفوظ نگاه داریم؟
۶ شیطان همواره تلاش میکند که ما نیز همچون او با خودخواهی، معیارهای یَهُوَه را زیر پا بگذاریم. او نمیتواند ما را مجبور کند که افکار و اعمالمان را با طرز فکر او هماهنگ سازیم. از این رو، برای دستیابی به هدفش از راههای دیگری استفاده میکند. برای مثال، ما را با انسانهایی که همچون او فکر میکنند، احاطه میکند. (۱یو ۵:۱۹) ما میدانیم که معاشرت با چنین افرادی طرز فکرمان را «فاسد» میسازد، اما شیطان میخواهد که ما با آنان وقت صرف کنیم. (۱قر ۱۵:۳۳) او با این ترفند، سلیمان پادشاه را نیز گمراه کرد. سلیمان با زنان بتپرست زیادی ازدواج کرد و آنان بهتدریج دل او را از پرستش یَهُوَه برگرداندند.—۱پاد ۱۱:۳.
چه کسی طرف یَهُوَه است؟
۹ یَهُوَه هرگز گناهان را نادیده نمیگیرد. کتاب مقدّس در این باره میگوید: «خشم خداوند بر سلیمان افروخته شد، چراکه دلش از یَهُوَه خدای اسرائیل منحرف گشته بود، از او که دو بار بر وی ظاهر شده و در همین خصوص به او فرمان داده بود که از خدایانِ غیر پیروی نکند؛ اما سلیمان آنچه را که خداوند فرمان داده بود، نگاه نداشت.» در نتیجه سلیمان لطف و حمایت یَهُوَه را از دست داد. بعدها نیز نوادگان او دیگر نتوانستند بر تمام قوم اسرائیل پادشاهی کنند و تا سالها با مشکلات زیادی روبرو بودند.—۱پاد ۱۱:۹-۱۳.
گوهرهای روحانی
او میتوانست یَهُوَه را خشنود سازد
رِحُبعام در پاسخ به شورش مردم، ارتش خود را فراخواند. اما یَهُوَه از طریق شِمَعیای نبی چنین گفت: «مروید و با برادران خود، بنیاسرائیل، جنگ مکنید. هر یک از شما به خانهٔ خود بازگردد زیرا که این امر از جانب من شده است.»—۱پاد ۱۲:۲۱-۲۴.
آیا برای رِحُبعام آسان بود که به فرمان یَهُوَه گوش دهد؟ اگر او به فرمان یَهُوَه گوش میداد مردم دربارهٔ او چه فکر میکردند؟ رِحُبعام به مردم گفته بود که ‹با عقربها تنبیهشان خواهد کرد.› حال اگر به فرمان یَهُوَه گوش میداد و شورش مردم را نادیده میگرفت مردم دربارهٔ او چه فکر میکردند؟ (با ۲تواریخ ۱۳:۷ مقایسه شود.) به هر صورت، اگر هم مردم چنین تصوّری داشتند، رِحُبعام و ارتش او «به کلام خداوند گوش سپردند، و مطابق فرمان او بازگشتند.»
ما از این موضوع میآموزیم که عاقلانه است همیشه از یَهُوَه اطاعت کنیم، حتی اگر این کار باعث شود دیگران ما را مسخره کنند. اطاعت از یَهُوَه همواره برکات به همراه دارد.—تث ۲۸:۲.
تصمیم رِحُبعام چه نتیجهای داشت؟ او با اطاعت از یَهُوَه از جنگ با پادشاهی شمالی که تازه تأسیس شده بود خودداری کرد. سپس در منطقهای که خودش بر آن حکمرانی میکرد، یعنی منطقهٔ یهودا و بنیامین شهرهایی جدید ساخت. او همچنین برخی شهرها را «بسیار مستحکم گردانید.» (۲توا ۱۱:۵-۱۲) از همه مهمتر، او برای مدتی طبق اصول و معیارهای یَهُوَه عمل کرد. در آن زمان، ده طایفهٔ اسرائیل که تحت حکمرانی یِرُبعام بودند به پرستش کاذب و بتپرستی روی آوردند. با این حال، بسیاری از آنان نیز ‹از رِحُبعام حمایت کردند› و برای ماندن در پرستش پاک به اورشلیم رفتند. (۲توا ۱۱:۱۶، ۱۷) به این شکل، اطاعت رِحُبعام از یَهُوَه پادشاهی او را قوّت بخشید.
۱۹-۲۵ سپتامبر
گنجهایی در کلام خدا | ۱پادشاهان ۱۳-۱۴
«چرا باید قانع و متواضع باشیم؟»
با تمام دل به یَهُوَه وفادار بمانیم
۴ بعد از آن یَرُبْعام به مرد خدا میگوید: «همراه من به خانه بیا و استراحت نما و تو را اُجرت خواهم داد.» (۱پاد ۱۳:۷) حال نبی خدا چه تصمیمی خواهد گرفت؟ آیا دعوت پادشاه را بعد از اعلام حکم یَهُوَه میپذیرد؟ (مز ۱۱۹:۱۱۳) یا با این که ظاهراً پادشاه اظهار ندامت کرده است دعوت او را رد میکند؟ مطمئناً یَرُبْعام میتوانست هدایای نفیسی به او بدهد. اگر نبی خدا در دل خود تمایل به مادیات را پرورانده بود قطعاً پیشنهاد پادشاه برایش بسیار وسوسهانگیز بود. یَهُوَه به او دستور داده بود که در آنجا نه نان بخورد و نه آب بنوشد و از راهی دیگر به سرزمین خود بازگردد. نبی هم قاطعانه به پادشاه گفت که «اگر نصف خانهٔ خود را به من بدهی، همراه تو نمیآیم، و در اینجا نه نان میخورم و نه آب مینوشم.» و همان طور که یَهُوَه گفته بود از راهی دیگر بیتئیل را ترک کرد. (۱پاد ۱۳:۸-۱۰) تصمیم نبی خدا چه درسی از وفاداری به ما میدهد؟—روم ۱۵:۴.
با تمام دل به یَهُوَه وفادار بمانیم
۱۵ چه درس دیگری از خطای نبی خدا میآموزیم؟ در امثال ۳:۵ آمده است: ‹به تمامی دل خود بر یَهُوَه توکّل نما و بر عقل خود تکیه مکن.› نبی خدا به جای آن که مانند گذشته به یَهُوَه توکّل کند به عقل خود اعتماد کرد. خطای او برای او گران تمام شد چرا که هم جان خود را از دست داد و هم نام نیکش را پیش یَهُوَه. حقیقتاً شرح حال وی تأکیدی است بر این که باید یَهُوَه را متواضعانه و وفادارانه خدمت کرد.
با تمام دل به یَهُوَه وفادار بمانیم
۱۰ نبی خدا میبایست به فریب مرد سالخورده پی میبرد. میتوانست از خود بپرسد: ‹چرا یَهُوَه برای دستورات جدید فرشتهای را پیش شخص دیگری فرستاد؟› نبی میتوانست از یَهُوَه تقاضای راهنمایی کند، ولی چیزی در این مورد در کتاب مقدّس ذکر نشده است. او ‹همراه نبی سالخورده برگشت و در خانهٔ او غذا خورد و آب نوشید.› یَهُوَه از این عمل راضی نبود. وقتی نبی فریبخورده به یهودا برگشت در راه شیری او را کشت. چه پایان دردناکی!—۱پاد ۱۳:۱۹-۲۵.
گوهرهای روحانی
ب۱۰-E ۱/۷ ص ۲۹ ¶۵
یَهُوَه در جستجوی خوبی است
اول پادشاهان ۱۴:۱۳ یک خصوصیت خوب از یَهُوَه به ما یاد میدهد. او نکات مثبت انسانها را میبیند، همان طور که ‹چیز خوبی› در اَبیّا دید. یَهُوَه دل او را جستجو کرد و نکتهٔ مثبتی در آن پیدا کرد. به گفتهٔ یک محقق اَبیّا در بین خانوادهاش «مثل یک مروارید بین سنگریزهها بود.» یَهُوَه برای چیز خوبی که در اَبیّا دید ارزش قائل شد و از بین تمام خاندان شریر یِرُبعام فقط به او رحم کرد.
۲۶ سپتامبر–۲ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | ۱پادشاهان ۱۵-۱۶
«آیا مثل آسا شجاع هستید؟»
«اُجرت اَعمال خود را خواهید یافت»
آسا در سال ۹۷۷ قبل از میلاد پادشاه شد. در آن دوران مدت ۲۰ سال بود که پادشاهی یهودا و پادشاهی اسرائیل از هم جدا شده بودند و سرزمین یهودا از بتپرستی پر شده بود. حتی خاندان آسای پادشاه نیز به پرستش الٰهههای باروری کنعانیان روی آورده بود. ولی آسا «آنچه را که در نظر یَهُوَه خدایش نیکو و راست بود به جا میآورد، و مذبحهای غریب و مکانهای بلند را برداشت و بتها را بشکست و اَشُوریم را قطع نمود.» (۲توا ۱۴:۳،۲) آسا همچنین «الواط» یعنی مردان لواطگر را که در معابدِ بتپرستان همجنسبازی میکردند، از سرزمین بیرون کرد. آسا نه تنها یهودا را پاکسازی کرد بلکه مردم را نیز ترغیب نمود تا «یَهُوَه خدای پدران خود را بطلبند و شریعت و اوامر او را نگاه دارند.»—۱پاد ۱۵:۱۲، ۱۳؛ ۲توا ۱۴:۴.
یَهُوَه را با دلی کامل خدمت کنید
۷ ما میخواهیم که دلمان با یَهُوَه خدا کامل و به تمامی وقف او باشد، از این رو لازم است دل خود را محک زنیم. بجاست از خود بپرسیم: ‹آیا مصمم هستم که یَهُوَه را خشنود سازم، از پرستش حقیقی دفاع کنم و در پاک نگاه داشتن جماعتِ او سهم خود را ایفا کنم؟› به شهامت آسا در مقابل مَعَکاه بیندیشید که نقش ملکهٔ مادر را در آن سرزمین داشت. به احتمال قوی شما کسی را نمیشناسید که اعمالی همچون او مرتکب شده باشد، اما باز هم شرایطی در زندگی پیش میآید که میتوانید همچون آسا جانب پرستش پاک را بگیرید. برای مثال، اگر یکی از اعضای خانواده یا دوستان نزدیکتان گناهی مرتکب شود و توبه نکند و اخراج شود، چه میکنید؟ آیا مصمم هستید که با او معاشرت نکنید؟ دلتان شما را به چه کاری برمیانگیزد؟
it-۱-E ص ۱۸۴-۱۸۵
آسا
همهٔ تصمیمات آسا حکیمانه و روحانی نبود، اما او خصوصیات خوبی داشت و از بتپرستی دوری میکرد. به خاطر همین، در دید یَهُوَه یکی از پادشاهان وفادار یهودا بود. (۲تو ۱۵:۱۷) طی ۴۱ سالی که آسا پادشاه یهودا بود، ۸ پادشاه مختلف بر اسرائیل حکمرانی میکردند: یِرُبعام، ناداب، بَعَشا، ایله، زِمری، عُمری، تِبنی (تِبنی در مخالفت با عُمری در بخشی از اسرائیل حکمرانی میکرد) و اَخاب. (۱پا ۱۵:۹، ۲۵، ۳۳؛ ۱۶:۸، ۱۵، ۱۶، ۲۱، ۲۳، ۲۹) بعد از مرگ آسای پادشاه پسرش یِهوشافاط جانشین او شد.—۱پا ۱۵:۲۴.
گوهرهای روحانی
آیا خدا برای ما وجود واقعی دارد؟
برای مثال پیشگویی را بخوان که در مورد کفارهٔ کسی صحبت میکند که اقدام به بازسازی اَریحا میکند، بعداً به تحقق آن نظر افکن. یوشع ۶:۲۶ میگوید: «در آنوقت یوشع ایشان را قسم داده گفت: ‹ملعون باد بحضور خداوند کسیکه برخاسته این شهر اریحا را بنا کند. به نخستزادهٔ خود بنیادش خواهد نهاد و به پسر کوچک خود دروازهایشرا برپا خواهد نمود.›» تحقق این پیشگویی ۵۰۰ سال بعد صورت گرفت، همانطور که در ۱پادشاهان ۱۶:۳۴ میخوانیم: «و در ایام او [اَخاب پادشاه] حیئیلِ بیتایلی اَریحا را بنا کرد و بنیادشرا به نخستزادهٔ خود اَبیرام نهاد و دروازهایشرا بپسر کوچک خود سُجُوب بر پا کرد، موافق کلام خداوند که بواسطهٔ یوشع بن نون گفته بود.» تنها خدایی حقیقی میتوانست چنین پیشگویی را الهام کند و اطمینان حاصل کند که به تحقق برسد.
۳-۹ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | ۱پادشاهان ۱۷-۱۸
«تا کی بین دو راه این پا و آن پا میکنید؟»
با ایمان تصمیماتی حکیمانه بگیرید
۶ زمانی که اسرائیلیان در سرزمین موعود مستقر شدند با تصمیمی اساسی و حیاتی روبرو بودند؛ پرستش یَهُوَه یا پرستش خدایی دیگر. (یوشَع ۲۴:۱۵ خوانده شود.) این به نظر انتخابی ساده است، اما تصمیمی بسیار مهم بود که مرگ و زندگیشان به آن بستگی داشت. در زمان داوران اسرائیلیان به کرّات تصمیماتی نادرست و غیرمعقول گرفتند. آنان از یَهُوَه رویگرداندند و به پرستش خدایان کاذب روی آوردند. (داو ۲:۳، ۱۱-۲۳) مثال دیگری که قوم خدا باید تصمیمی اتخاذ میکرد، زمانی بود که ایلیّای پیامبر این دو انتخاب را پیش روی آنان گذاشت، پرستش یَهُوَه یا پرستش بَعَل. (۱پاد ۱۸:۲۱) ایلیّا قوم را به خاطر تردید و دودلیشان توبیخ کرد. شاید با خود بگویید این تصمیمی ساده بود، چرا که خدمت به یَهُوَه خدا بهترین و حکیمانهترین تصمیم است. در واقع هیچ انسان معقولی نمیبایست جذب بَعَل یا پرستش او میشد. با این همه آن اسرائیلیان هنوز ‹میان دو فرقه میلنگیدند.› ایلیّا بجا عمل کرد که آنان را با این تصمیم روبرو نمود و به پرستشی والا، یعنی پرستش یَهُوَه خدا ترغیب کرد.
او از پرستش پاک دفاع کرد
۱۵ کاهنان بَعْل برآشفته و پریشان شدند و «به آواز بلند میخواندند و موافق عادت خود خویشتن را به تیغها و نیزهها مجروح میساختند به حدّی که خون بر ایشان جاری میشد.» اما تلاشهایشان بیفایده بود! «لیکن نه آوازی بود و نه کسی که جواب دهد یا توجه نماید.» (۱پاد ۱۸:۲۸، ۲۹) به راستی که خدایی به نام بَعْل وجود نداشت. او خدایی بود که شیطان ابداع کرده بود تا مردم را با فریب از یَهُوَه دور سازد. به راستی که انتخاب اربابی به جز یَهُوَه سبب یأس و ناامیدی و حتی سرافکندگی و شرمساری میشود.—مزمور ۲۵:۳؛ ۱۱۵:۴-۸ خوانده شود.
او از پرستش پاک دفاع کرد
۱۸ پیش از دعای ایلیّا، شاید برخی از اسرائیلیان فکر کردند که سخنان یَهُوَه نیز همانند بَعْل توخالی و بیفایده است. اما پس از دعای ایلیّا دیگر جای هیچ شکی باقی نماند. در کتاب مقدّس میخوانیم: «آنگاه آتشِ یَهُوَه افتاده، قربانی سوختنی و هیزم و سنگها و خاک را بلعید و آب را که در خندق بود، لیسید.» (۱پاد ۱۸:۳۸) چه کار خارقالعاده و چشمگیری! حال این عمل خدا چه تأثیری بر قوم اسرائیل گذاشت؟
گوهرهای روحانی
ب۰۹ ۱/۱ ص ۱۱، کادر
هوشیار و منتظر ماند
چه مدت خشکسالی روزگار ایلیّا طول کشید؟
ایلیّا، پیامبر یَهُوَه به اَخاب، پادشاه اسرائیل اعلام کرد که خشکسالی به زودی خاتمه خواهد یافت. این خبر «در سال سوّم،» احتمالاً از زمانی که ایلیّا اوّلین بار خشکسالی را اعلام کرد به او داده شد. (۱پادشاهان ۱۸:۱) یَهُوَه بلافاصله بعد از اعلام ایلیّا به اَخاب باران فرستاد. برخی شاید فکر کنند خشکسالی در طی سال سوّم تمام شد برای همین، مدت آن میبایست کمتر از سه سال بوده باشد. اما عیسی و یعقوب هر دو میگویند که خشکسالی «مدت سه سال و شش ماه» طول کشید. (لوقا ۴:۲۵؛ یعقوب ۵:۱۷) آیا این گزارشات با هم مغایرت دارند؟
به هیچ وجه. معمولاً در روزگار اسرائیلِ باستان شش ماه از سال باران نمیبارید. مطمئناً ایلیّا زمانی نزد اَخاب رفت که بیش از شش ماه باران نباریده و وضعیت حاد شده بود. در واقع خشکسالی شش ماه قبل از آن شروع شده بود. پس هنگامی که ایلیّا «در سال سوّم» خبر اتمام خشکسالی را رساند، سه سال و نیم از مدت آن میگذشت. زمانی که قوم بر کوه کَرْمَل جمع شدند تا شاهد معجزهای بزرگ باشند «سه سال و شش ماه» از خشکسالی گذشته بود.
حال، به ایّامی توجه کنیم که ایلیّا برای اوّلین بار به دیدن اَخاب رفت. مردم اعتقاد داشتند بَعْل خدایی است که «بر ابرها سوار است،» یعنی خدایی که باران میفرستد تا مردم را از قحطی نجات دهد. اگر به طور غیر معمول بیشتر از شش ماه باران نمیبارید مردم از خود میپرسیدند: ‹بَعْل کجاست؟ چه وقت باران میفرستد؟› ایلیّا اعلام کرد نه باران خواهد بارید نه شبنم بر زمین خواهد نشست، مگر او بگوید. مطمئناً این سخن او باعث پریشانی پرستندگان بَعْل شده بود.—۱پادشاهان ۱۷:۱.
۱۰-۱۶ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | ۱پادشاهان ۱۹-۲۰
«برای دلگرمی به یَهُوَه پناه ببرید»
هنگام اضطراب و نگرانی به یَهُوَه تکیه کنید
۵ ۱پادشاهان ۱۹:۱-۴ خوانده شود. ایلیّا بسیار ترسیده بود، زیرا ایزابل قصد جان او را کرده بود. از این رو، به طرف بِئِرشِبَع فرار کرد. او چنان دلسرد شده بود که آرزوی مرگ میکرد. چرا ایلیّا چنین احساسی داشت؟ او انسانی ناکامل بود و «احساساتی همچون ما» داشت. (یعقو ۵:۱۷) شاید اضطراب و خستگی شدید، او را از پا درآورده بود. ایلیّا ظاهراً احساس میکرد که تمام سعی و تلاشش برای تغییر اسرائیلیان و ترویج پرستش پاک بیفایده بوده است و هیچ کس بجز خودش یَهُوَه را نمیپرستد. (۱پاد ۱۸:۳، ۴، ۱۳؛ ۱۹:۱۰، ۱۴) شاید از این که ایلیّا چنین احساساتی داشت متعجب شویم. اما یَهُوَه احساسات او را بهخوبی درک میکرد.
از خدای خود تسلّی و دلگرمی یافت
۱۳ یَهُوَه از آسمان نبی عزیزش را میدید که وسط آن بیابان خشک، زیر یک درخت نشسته و آرزوی مرگ میکند. تصوّر کنید که یَهُوَه چه احساسی داشت. نیازی به حدس و گمان نیست. یَهُوَه، پس از این که ایلیّا به خوابی سنگین فرو رفت، فرشتهای را نزد او فرستاد. فرشته به آرامی او را از خواب بیدار کرد و به او نانی گرم و تازه و مقداری آب داد و گفت: «برخیز و بخور.» بر طبق گزارش کتاب مقدّس ایلیّا بیدار شد، خورد و نوشید و بیآنکه چیزی بگوید و تشکری کند، باز به خواب رفت. آیا این عکسالعملش به دلیل اندوه و دلمردگیاش بود؟ به هر حال، فرشته برای بار دوم، احتمالاً هنگام سحر، او را از خواب بیدار کرد و باز به او گفت: «برخیز و بخور.» سپس این سخنان درخور توجه را افزود: «زیرا که راه برای تو زیاده است.»—۱پاد ۱۹:۵-۷.
از خدای خود تسلّی و دلگرمی یافت
۲۱ کتاب مقدّس اشاره میکند که یَهُوَه در هیچ یک از این نشانههای قدرتِ طبیعت نبود. ایلیّا، یَهُوَه را یکی از خدایان اسطورهای همچون بَعْل نمیدانست؛ خدایانی که مظهر عوامل طبیعی بودند. پرستندگان فریبخوردهٔ بَعْل، خدایشان را خدایی «سوار بر ابرها» یا آورندهٔ باران تصوّر میکردند. یَهُوَه سرچشمهٔ واقعی تمام نیروهای عظیم طبیعت است. او پرقدرتتر از تمام آفریدههایش است و حتی تمام آسمانها گنجایش او را ندارد! (۱پاد ۸:۲۷) یَهُوَه با نشان دادن نیروهای طبیعی به ایلیّا، به او چه کمکی کرد؟ به او کمک کرد که در مورد عامل ترس خود فکر کند. آری، ایلیّا یَهُوَه را در کنارش داشت؛ خدایی که چنین نیروهای عظیمی را تحت کنترل خود دارد. آیا واقعاً دلیلی داشت که ایلیّا از اَخاب و ایزابل بترسد؟—مزمور ۱۱۸:۶ خوانده شود.
از خدای خود تسلّی و دلگرمی یافت
۲۲ پس از گذشتن آتش، آرامش برقرار شد. سپس صدایی «ملایم و آهسته» به گوش ایلیّا رسید و او را دعوت کرد که بار دیگر در مورد نگرانی خود صحبت کند. ایلیّا نیز غم دلش را برای یَهُوَه بازگو کرد. این کار یقیناً تسکینی بر دل رنجدیدهٔ او بود. اما آنچه که پس از این، با صدایی «ملایم و آهسته» به گوش او رسید، بدون شک روح خستهٔ او را بیشتر تسکین داد. یَهُوَه به ایلیّا اطمینان داد که ارزش فراوانی برای او قائل است. چگونه؟ یَهُوَه مقصود درازمدت خود را در خصوص نابودی پرستش بَعْل بر او آشکار کرد. واضح است که کارهای ایلیّا به هیچ وجه بیارزش نبود. مقصود یَهُوَه در حال انجام شدن بود و هیچ چیز نمیتوانست مانع آن شود. به علاوه، ایلیّا در مقصود خدا جایگاهی خاص داشت؛ زیرا یَهُوَه به او دستوراتی مشخص داد که باید انجام میداد.—۱پاد ۱۹:۱۲-۱۷.
گوهرهای روحانی
ب۹۷-E ۱/۱۱ ص ۳۱ ¶۲
نمونهای از ازخودگذشتگی و وفاداری
خیلی از خادمان خدا امروزه هم روحیهٔ ازخودگذشتگی دارند. بعضیها «مزرعهها» یعنی کارشان را کنار گذاشتهاند تا در منطقههای دورافتاده موعظه کنند یا در بیتئیل خدمت کنند. بعضیها هم برای شرکت در پروژههای ساختمانسازی به کشورهای دیگر رفتهاند. خیلیها مسئولیتهایی را پذیرفتهاند که در دید دنیا پیشپا افتاده است. اما هیچ کاری در خدمت به یَهُوَه پیشپا افتاده نیست. یَهُوَه برای کسانی که با ازخودگذشتگی و جان و دل به او خدمت میکنند ارزش قائل است و به آنها برکت میدهد.—مَرقُس ۱۰:۲۹، ۳۰.
۱۷-۲۳ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | ۱پادشاهان ۲۱-۲۲
«هنگام استفاده از اختیاراتتان از یَهُوَه سرمشق بگیرید»
it-۲-E ص ۲۱
یَهُوَه خدای لشکرها
وقتی یوشَع نزدیک اَریحا بود یک فرشته را دید و از او پرسید که آیا طرف اسرائیل است یا دشمن؟ فرشته در جواب گفت: «هیچ کدام! من فرماندۀ لشکر یَهُوَه هستم.» (یوش ۵:۱۳-۱۵) میکایای نبی به اَخاب و یِهوشافاط پادشاه گفت: «من یَهُوَه را دیدم که بر تخت خود نشسته است و تمام لشکر آسمانها در کنار او، در سمت راست و چپش ایستادهاند.» منظور از «لشکر آسمانها» فرشتگان یَهُوَه است. (۱پا ۲۲:۱۹-۲۱) چرا در عبارت «یَهُوَه خدای لشکرها» واژهٔ «لشکرها» به صورت جمع آمده است؟ چون «لشکرها» شامل کَرّوبیان، سَرافین و فرشتگان دیگر است. (اش ۶:۲، ۳؛ پی ۳:۲۴؛ مک ۵:۱۱) علاوه بر این، آنها به گروههای سازمانیافته تقسیم شدهاند. وقتی عیسی گفت: ‹پدرم میتواند بیش از ۱۲ لشکر از فرشتگان را به کمکم بفرستد،› این موضوع را تأیید کرد. (مت ۲۶:۵۳) حِزِقیا در دعا از یَهُوَه کمک خواست و گفت: «خداوند لشکرها، خدای اسرائیل، که در میان کروبیان نشستهای.» حِزِقیا ظاهراً به صندوق عهد و کَرّوبیانی که روی آن قرار داشتند اشاره کرد که مظهر تخت آسمانی یَهُوَه بود. (اش ۳۷:۱۶، هن؛ با ۱سم ۴:۴؛ ۲سم ۶:۲ مقایسه شود.) خادم اِلیشَع ترسیده بود، چون شهر محاصره شده بود. یَهُوَه برای اطمینان دادن به او در رؤیایی بخشی از لشکر فرشتگانش را به او نشان داد. او دید که کوههای اطراف شهر «پر از اسبها و ارابههای آتشین است.»—۲پا ۶:۱۵-۱۷.
«سر هر مرد مسیح است»
۹ فروتنی. یَهُوَه حکیمترین شخص در تمام عالم هستی است. با این حال، به خادمانش گوش میدهد و برای نظر آنان ارزش قائل است. (پیدا ۱۸:۲۳، ۲۴، ۳۲) او به آنانی که تحت سرپرستیاش هستند اجازه داده است که نظراتشان را بیان کنند. (۱پاد ۲۲:۱۹-۲۲) با این که یَهُوَه خدایی کامل است، اما اکنون از ما انتظار کاملیت ندارد؛ بلکه همواره آمادهٔ کمک به خادمان ناکاملش است. (مز ۱۱۳:۶، ۷) او در کتاب مقدّس «یاور» خوانده شده است. (مز ۲۷:۹؛ عبر ۱۳:۶) داوود پادشاه نیز اذعان کرد که تنها به دلیل فروتنی و کمکهای یَهُوَه بود که توانست از عهدهٔ مسئولیت بزرگی که به او واگذار شده بود برآید.—۲سمو ۲۲:۳۶.
it-۲-E ص ۲۴۵
دروغ
کسانی هستند که حقیقت را نمیپذیرند. «خدا میگذارد که عاملی فریبنده آنان را به گمراهی بکشد» تا به جای خبر خوش در مورد مسیح «دروغ را باور کنند.» (۲تس ۲:۹-۱۲) درستی این آیات را در گزارش اَخاب، پادشاه اسرائیل میتوان دید. پیامبران دروغین، به اَخاب اطمینان دادند که در جنگ با راموتجِلعاد پیروز میشود. اما پیامبر یَهُوَه میکایا پیشگویی کرد که اگر اَخاب به جنگ برود مصیبت بر سرش میآید. میکایا در رؤیایی دید که یَهُوَه اجازه داد «مخلوقی روحی» کاری کند که همهٔ انبیای اَخاب «دروغ بگویند» و پیامی بدهند که هم خودشان دوست داشتند بگویند و هم اَخاب دوست داشت بشنود. با وجود هشدار میکایا اَخاب ترجیح داد که دروغ را باور کند و این به قیمت جانش تمام شد.—۱پا ۲۲:۱-۳۸؛ ۲تو ۱۸.
گوهرهای روحانی
مفهوم توبهٔ واقعی چیست؟
۴ سرانجام صبر یَهُوَه به سر رسید و از طریق ایلیّای نبی به اَخاب و ایزابل گفت که آنها را مجازات خواهد کرد. ایلیّا به آنها گفت که یَهُوَه میخواهد تمام خانوادهشان را از بین ببرد. حرفهای ایلیّا طوری بر اَخاب تأثیر گذاشت که او ‹فروتن شد.›—۱پاد ۲۱:۱۹-۲۹.
۵ با این که اَخاب بعد از شنیدن حرفهای ایلیّا فروتن شد، اما اعمالش نشانهٔ توبهٔ واقعی نبود. او جلوی پرستش بَعَل را نگرفت و پرستش یَهُوَه را ترویج نداد. همچنین به شکلهای دیگری هم نشان داد که واقعاً توبه نکرده است.
۶ بعدها اَخاب برای جنگ با اَرامیان از یَهوشافاط پادشاه کمک خواست. اما او گفت که بهتر است در این باره با نبی یَهُوَه مشورت کنیم. اَخاب با او مخالفت کرد و گفت: «مردی دیگر هست، میکایا نام . . . که به واسطهٔ او میتوان از خداوند مسئلت کرد. اما من از او بیزارم، زیرا همیشه دربارهٔ من به بدی نبوّت میکند نه به نیکویی.» با این حال، آنها با میکایا مشورت کردند و همان طور که اَخاب انتظار داشت، او گفت که اتفاقات بدی برای اَخاب میافتد! اما اَخاب به جای این که توبه کند، میکایا را به زندان انداخت. (۱پاد ۲۲:۷-۹، ۲۳، ۲۷) با این وجود، نتوانست جلوی تحقق پیشگویی او را بگیرد. مطابق گفتهٔ میکایا، اَخاب در آن جنگ کشته شد.—۱پاد ۲۲:۳۴-۳۸.
۲۴-۳۰ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | ۲پادشاهان ۱-۲
«در آموزش دادن نمونه بود»
پیران جماعت و آموزش برادران برای پذیرش مسئولیت
۱۵ گزارش اِلیشَع، جانشین ایلیّا نشان میدهد که امروزه برادران چگونه میتوانند به پیران با تجربه حرمت نهند. پس از این که ایلیّا و اِلیشَع در اَریحا، گروهی از انبیا را دیدند، پیاده به سمت رود اردن رفتند. در آنجا «ایلیّا ردای خویش را گرفت و آن را پیچیده، آب را زد که به این طرف و آن طرف شکافته شد.» پس از این که از بستر خشک رودخانه گذشتند، همچنان با یکدیگر «گفتگو میکردند.» واضح است که در آن زمان اِلیشَع تصوّر نکرد که دیگر همه چیز را میداند. تا زمان رفتن ایلیّا، اِلیشَع به هر سخن او توجه میکرد و از او آموزش میگرفت. سپس ایلیّا در گردبادی صعود کرد. پس از آن، اِلیشَع به رود اردن بازگشت و در آنجا با ردای ایلیّا آب را زد و گفت: «یَهُوَه خدای ایلیّا کجاست؟» آنگاه بار دیگر آب به دو طرف شکافته شد.—۲پاد ۲:۸-۱۴.
پیران جماعت و آموزش برادران برای پذیرش مسئولیت
۱۶ آیا توجه کردید که اولین معجزهٔ اِلیشَع دقیقاً آخرین معجزهٔ ایلیّا بود؟ چرا این امر اهمیت دارد؟ ظاهراً، اِلیشَع احساس نکرد که چون جانشین ایلیّا شده است، باید همان موقع شیوهای جدید به کار بَرد. بلکه با به کار بستن شیوهٔ معلّمش ایلیّا به او احترام نشان داد و این امر اعتماد دیگر انبیا را به اِلیشَع جلب کرد. (۲پاد ۲:۱۵) اما بعدها، طی ۶۰ سال خدمت اِلیشَع، به عنوان نبی، یَهُوَه او را بر آن داشت که حتی بیشتر از ایلیّا معجزاتی به ظهور رساند. شما که آموزش میبینید از این موضوع چه درسی میگیرید؟
گوهرهای روحانی
نکاتی از کتاب دوّم پادشاهان
۲:۱۱—منظور از اینکه ایلیّا «در گردبادی به آسمان صعود نمود» چیست؟ در اینجا منظور از آسمان نه سیّارات و کُرات دیگر است و نه مکانی که خدا و فرشتگانش در آن به سر میبرند. (تثنیه ۴:۱۹؛ مزمور ۱۱:۴؛ متّیٰ ۶:۹؛ ۱۸:۱۰) منظور از «به آسمان صعود» کرد این است که به هوا برده شد. (مزمور ۷۸:۲۶؛ متّیٰ ۶:۲۶) ظاهراً ارابهای آتشین ایلیّا را از نقطهای از زمین به نقطهٔ دیگری انتقال داد، و ایلیّا مدتی در آنجا به سر برد. شاهد این امر آن است که ایلیّا چند سال بعد نامهای به یَهُورام پادشاه یهودا ارسال نمود.—۲تواریخ ۲۱:۱، ۱۲-۱۵.
۳۱ اکتبر–۶ نوامبر
گنجهایی در کلام خدا | ۲پادشاهان ۳-۴
«پسرت را بردار»
‹میدانم که برخواهد خاست›
۷ دومین رستاخیز را اِلیشَع، جانشین ایلیّای نبی انجام داد. زنی سرشناس از قوم اسرائیل در شونَم نسبت به اِلیشَع بسیار بخشنده بود و از او مهماننوازی کرد. یَهُوَه خدا آن زن را که بچهدار نمیشد و همین طور شوهر سالخوردهاش را از طریق اِلیشَع نبی پاداش داد و به آنان پسری بخشید. چند سال بعد پسر آنان درگذشت و مادرش شدیداً سوگوار شد. او با اجازهٔ همسرش حدود ۳۰ کیلومتر راه پیمود تا اِلیشَع را بر کوه کَرمِل ببیند. اِلیشَع خادم خود جِیحَزی را جلوتر از خود به شونَم فرستاد. اما جِیحَزی نتوانست آن پسر را به زندگی بازگرداند. سپس اِلیشَع به همراه مادر آن پسر از راه رسید.—۲پاد ۴:۸-۳۱.
‹میدانم که برخواهد خاست›
۸ اِلیشَع در خانهٔ آن زوج در کنار جسد آن پسر به یَهُوَه خدا دعا کرد. یَهُوَه دعای اِلیشَع را شنید و آن پسر را به طور معجزهآسایی به زندگی بازگرداند. آن مادر وقتی دید که پسرش زنده است غرق در شادی شد! (۲پادشاهان ۴:۳۲-۳۷ خوانده شود.) آن مادر احتمالاً به یاد داشت که حَنّا نیز مدتی نازا بود و بعدها وقتی پسرش سموئیل را به خیمهٔ عبادت برد چنین دعا کرد: «خداوند . . . به گور فرو میبرد و برمیخیزاند.» (۱سمو ۲:۶) یَهُوَه خدا آن پسر را در شونَم از مرگ برخیزاند و ثابت کرد که میتواند مردگان را رستاخیز دهد.
گوهرهای روحانی
it-۲-E ص ۶۹۷ ¶۲
نبی
«پسران انبیا.» کتاب گرامر عبری گِزِنیوس توضیح میدهد که کلمهٔ عبری بِن (پسرِ) و بِنِه (پسرانِ) میتواند به معنی عضوی از یک صنف، جامعه، قبیله یا گروه مشخص باشد. (مثلاً ترجمهٔ تحتاللفظی «یکی از عطّاران» در نِحِمیا ۳:۸ «پسرِ عطّاران» است.) بنابراین «پسران انبیا» ظاهراً به دورهای آموزشی برای انبیا، یا به جمعی از انبیا اشاره دارد. چنین گروههایی از انبیا در بِیتئیل، اَریحا و جِلجال وجود داشتند. (۲پا ۲:۳، ۵؛ ۴:۳۸؛ با ۱سم ۱۰:۵، ۱۰ مقایسه شود.) سموئیل در رامه گروهی از آنها را رهبری میکرد (۱سم ۱۹:۱۹، ۲۰) و احتمالاً اِلیشَع هم مسئولیت مشابهی داشت. (۲پا ۴:۳۸؛ ۶:۱-۳؛ با ۱پا ۱۸:۱۳ مقایسه شود.) گزارشات نشان میدهد که «پسران انبیا» ظاهراً زندگی سادهای داشتند، چون برای خودشان خانه میساختند و از دیگران ابزار قرض میکردند. آنها با هم زندگی میکردند و غذا میخوردند، اما ممکن بود یکی از آنها برای انجام مسئولیتی به جایی فرستاده شود.—۱پا ۲۰:۳۵-۴۲؛ ۲پا ۴:۱، ۲، ۳۹؛ ۶:۱-۷؛ ۹:۱، ۲.