کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • پ‌ج فصل ۸ ص ۶۵-‏۷۲
  • چطور می‌توانم دوستان واقعی پیدا کنم؟‏

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • چطور می‌توانم دوستان واقعی پیدا کنم؟‏
  • پرسشهای جوانان—پاسخهای مفید
  • عنوان‌های فرعی
  • مطالب مشابه
  • دوستان واقعی و غیرواقعی
  • دوست پیدا کردن
  • علاقه نشان دادن به دیگران
  • ‏‹چطور می‌شنوی؟‏›‏
  • وفادار باش
  • احساسات خود را به دوستت بگو
  • انتظار نداشته باش که دوستت بی‌عیب باشد
  • کتاب مقدّس در مورد دوستی چه می‌گوید؟‏
    پاسخ کتاب مقدّس به پرسش‌هایی مهم
  • شما می‌توانید دوست یَهُوَه خدا باشید
    تا ابد از زندگی لذّت ببرید!‏—‏دورهٔ آموزشی کتاب مقدّس
  • خدا شما را به برقراری دوستی با خود دعوت می‌کند
    دوستی با خدا!‏
پرسشهای جوانان—پاسخهای مفید
پ‌ج فصل ۸ ص ۶۵-‏۷۲

فصل ۸

چطور می‌توانم دوستان واقعی پیدا کنم؟‏

جوانی به نام رُنی،‏ شکایت می‌کند و می‌گوید:‏ «هشت ساله که توی این منطقه دارم می‌رم مدرسه،‏ امّا در تمام این مدت آزگار،‏ دریغ از یک دوست اگه پیدا کرده باشم!‏ نشد که نشد.‏» شاید گاهی اوقات،‏ تو هم احساس کرده‌ای که نمی‌توانی برای خودت دوست پیدا کنی.‏ امّا اصلاً به چه کسی می‌گویند دوست واقعی؟‏ راز پیدا کردن دوست واقعی چیست؟‏

مثلی است که می‌گوید:‏ «دوست خالص در همهٔ اوقات محبّت مینماید،‏ و در سختیها تبدیل به یک برادر می‌شود.‏» (‏ امثال ۱۷:‏⁠۱۷‏،‏ «کتاب مقدس به زبان انگلیسی ساده»)‏ امّا یک دوست،‏ فقط کسی نیست که به درد دل آدم گوش کند.‏ زن جوانی به نام مارْویا می‌گوید:‏ «یک وقتها کسی که ادعا می‌کنه دوست آدمه،‏ وامیسته و تماشا می‌کنه که آدم توی دردسر بیفته و بعد می‌گه،‏ ‹می‌دونستم با این کاری که می‌کنی آخر سر همچین بلایی سرت میاد،‏ ولی جرأت نکردم بهت بگم.‏› ولی دوست واقعی،‏ وقتی می‌بینه داری قدم اشتباه برمی‌داری،‏ قبل از اینکه دیر بشه بهت هشدار می‌ده —‏ حتی اگر هم که بدونه حرفش تو را می‌رنجونه.‏»‏

آیا حالا باید به غرورت بر بخورد و کسی را که آنقدر در فکرت بوده و حقیقت را به تو گفته است،‏ از خودت برانی؟‏ امثال ۲۷:‏۶ می‌گوید:‏ «زخم دوست بهتر از بوسهٔ دشمن است.‏» (‏ ترجمهٔ تفسیری )‏ کسی که در فکر و کلام روراست است،‏ می‌تواند بهترین دوست برای تو باشد.‏

دوستان واقعی و غیرواقعی

پِگی که ۲۳ سال دارد می‌گوید:‏ «زندگی من یک نمونه است که ثابت می‌کنه هر ‹ دوستی › به آدم کمک نمی‌کنه که رفتارش بهتر بشه.‏» پِگی،‏ در سنین نوجوانی مجبور شد خانه را ترک کند.‏ بعداً،‏ او با دو نفر از شاهدان یَهُوَه،‏ ویلیام و زنش لُوی،‏ دوست شد.‏ آنان با پِگی شروع به مطالعهٔ کتاب مقدس کردند.‏ پِگی می‌گوید:‏ «در طول آن ماهی که وقتم را با آنها صرف کردم،‏ خیلی لذت بردم و احساس آرامش و رضایت می‌کردم.‏» ولی بعد،‏ پِگی به تور چند تا جوان خورد و خواست برود با آنان زندگی کند —‏ به این دلیل،‏ ویلیام و لُوی را ترک کرد.‏

پِگی تعریف می‌کند:‏ «من از ‹ دوستان › جدیدم خیلی چیزها یاد گرفتم —‏ دزدیدن ضبط صوت استریو،‏ وصول کردن چِک بی‌محل،‏ کشیدن ماری‌جوانا و آخر سر هم یاد گرفتم چطوری روزی ۲۰۰ دلار برای مواد مخدرم جور کنم.‏» پِگی در سن ۱۸ سالگی،‏ با پسری به نام رِی آشنا شد که به او گفت،‏ هر قدر که دلش بخواهد به او مواد مخدر می‌دهد —‏ مجانی.‏ پِگی می‌گوید:‏ «فکر کردم که دیگه غمی ندارم.‏ دیگه نیازی به دزدی و کلاهبرداری ندارم.‏» ولی،‏ رِی سپس پِگی را به روسپیگری واداشت.‏ عاقبت،‏ پِگی از آن شهر و از دست «دوستان» کذایی خود فرار کرد.‏

یک روز،‏ دو شاهد یَهُوَه به محل جدید سکونت پِگی آمدند.‏ پِگی تعریف می‌کند:‏ «آن دو خانم را محکم بغل کردم و اشک شادی از چشمام سرازیر شد،‏ آنها تعجب کرده بودند.‏ من از ریاکاری ‹ دوستهای › قبلی‌ام نفرت داشتم ولی شاهدان یَهُوَه،‏ آدمهای صادقی بودند.‏» پِگی مطالعهٔ کتاب مقدس را دوباره شروع کرد.‏

لهذا،‏ زندگی مطابق ارادهٔ خدا کار آسانی برای پِگی نبود.‏ بخصوص،‏ ترک کردن سیگار برای پِگی خیلی مشکل بود.‏ ولی یک دوست شاهد به او نصیحت کرد:‏ «به جای اینکه هر دفعه بعد از سیگار کشیدن،‏ در دعا از یَهُوَه عذرخواهی کنی،‏ چرا وقتی میل به سیگار کشیدن در تو بوجود می‌آید،‏ بلافاصله از او تقاضا نمی‌کنی که به تو نیرو بدهد تا بتوانی در مقابل آن ایستادگی کنی؟‏» پِگی می‌گوید:‏ «این پیشنهاد دوستانه و عملی،‏ مؤثر واقع شد.‏ .‏ .‏ .‏ در طول تمام این سالها،‏ برای اولین بار از درون احساس پاکیزگی کردم و فهمیدم که عزت نفس یعنی چی.‏»‏

تجربهٔ پِگی نشان می‌دهد که گفتهٔ کتاب مقدس در امثال ۱۳:‏۲۰‏،‏ کاملاً حقیقت دارد:‏ «با حکیمان رفتار کن و حکیم خواهی شد،‏ امّا رفیق جاهلان ضرر خواهد یافت.‏» پِگی می‌گوید:‏ «اگر به دوستیم با آن کسانی که به خدا محبت داشتند ادامه می‌دادم،‏ تمام این اتفاقاتی که الآن برام مثل یک خاطرهٔ زشته،‏ سرم نمی‌اومد.‏»‏

دوست پیدا کردن

کجا می‌توانی دوستانی پیدا کنی که به خدا محبت داشته باشند؟‏ در جماعت مسیحی.‏ با جوانانی دوست شو که فقط اظهار ایمانداری نمی‌کنند بلکه اعمالشان نیز نمایانگر ایمان و همچنین وقف الهی آنان است.‏ (‏ با یعقوب ۲:‏۲۶ مقایسه شود.‏)‏ اگر پیدا کردن این گونه جوانان مشکل است،‏ با مسیحیانی دوست شو که سنشان از تو بیشتر است.‏ سن و سال،‏ الزاماً نباید مانع دوستی شود.‏ کتاب مقدس از نمونهٔ دوستی داوود و یوناتان برای ما نقل می‌کند —‏ بعلاوه،‏ یوناتان آنقدر از داوود بزرگتر بود که می‌توانست به جای پدر او باشد!‏ —‏ ۱سموئیل ۱۸:‏⁠۱‏.‏

حال،‏ چطور می‌توانی دوستی را آغاز کنی؟‏

علاقه نشان دادن به دیگران

عیسی مسیح،‏ چنان دوستی قوی و محکمی با یارانش برقرار کرد که آنان،‏ حتی حاضر بودند جان خود را برای او بدهند.‏ چطور؟‏ اولاً،‏ عیسی به مردم علاقه داشت.‏ او همیشه به دیگران کمک می‌کرد.‏ عیسی ‹می‌خواست› هر کاری که از دستش برمی‌آید برای مردم انجام دهد.‏ (‏ متی ۸:‏⁠۳‏)‏ حقیقتاً باید گفت که علاقه نشان دادن به دیگران،‏ نخستین قدم در راه برقرار کردن دوستی است.‏

برای مثال،‏ جوانی به نام دارا تعریف می‌کند که در پیدا کردن دوست موفق بوده است زیرا «او واقعاً به مردم محبت دارد و علاقهٔ خود را به دیگران در عمل نشان می‌دهد.‏» او می‌افزاید:‏ «یکی از چیزهای مهم،‏ اینه که اسم شخص را بدونی.‏ وقتی دیگران می‌بینند که به آنها اهمیت می‌دی و اسم‌شان را به خاطر داری،‏ اغلب تحت تأثیر قرار می‌گیرند.‏ به همین خاطر،‏ ممکنه آنها هم قضیه‌ای و یا بعضی از مشکلاتشان را برای تو تعریف کنند و اینطوری دوستی شروع می‌شه.‏»‏

این،‏ بدان معنا نیست که تو حتماً باید ظاهر خیلی سرزنده و بشاشی داشته باشی.‏ عیسی افراطی و متظاهر نبود بلکه «حلیم و افتاده‌دل» بود.‏ (‏ متی ۱۱:‏⁠۲۸،‏ ۲۹‏)‏ چیزی که دیگران را به سوی آدم جلب می‌کند،‏ نشان دادن علاقهٔ واقعی به آنان است.‏ اغلب،‏ مسائل پیش پا افتاده همچون غذا خوردن با یکدیگر و یا کمک کردن به دیگری در انجام کاری،‏ دوستی را عمیق‌تر می‌کند.‏

‏‹چطور می‌شنوی؟‏›‏

عیسی به ما توصیه می‌کند:‏ «احتیاط نمایید که به چه طور می‌شنوید.‏» (‏ لوقا ۸:‏۱۸‏)‏ اگر چه در اینجا عیسی دربارهٔ ارزش گوش فرا دادن به کلام خدا صحبت می‌کند،‏ این اصل در مورد تحکیم رابطه با دیگران نیز صدق می‌کند.‏ برای برقرار کردن دوستی با دیگران،‏ آدم باید شنوندهٔ خوبی باشد.‏

اگر به آنچه که دیگران می‌گویند واقعاً علاقه نشان دهیم،‏ معمولاً آنان به سوی ما جلب می‌شوند.‏ امّا ضروری است که «هر یک از شما [فقط] ملاحظه کارهای خود را نکند [مثلاً،‏ فقط دربارهٔ موضوع موردعلاقهٔ خود صحبت نکند] بلکه هر کدام کارهای دیگران را نیز [ملاحظه کند].‏» —‏ فیلپیان ۲:‏⁠۴‏.‏

وفادار باش

عیسی نسبت به یاران خود وفادار بود.‏ او «ایشان را تا به آخر محبت نمود.‏» (‏ یوحنا ۱۳:‏⁠۱‏)‏ مرد جوانی به نام گُردُن با دوستانش به همین نحو رفتار می‌کند و می‌گوید:‏ «خصلت اصلی یک دوست،‏ وفاداریه.‏ آیا موقع سختی‌ها و مشکلات،‏ دوستت حسابی پشتیبانته؟‏ اگر دیگران دربارهٔ من و دوستم حرفهای تحقیرآمیز بزنند،‏ ما از همدیگه دفاع می‌کنیم.‏ ما واقعاً طرف همدیگه را می‌گیریم —‏ البته،‏ فقط در مواقعی که حق با ما باشه.‏»‏

معهذا،‏ دوستان دروغین با ریاکاری از پشت به یکدیگر خنجر می‌زنند.‏ «هستند دوستانی که انسان را به نابودی می‌کشانند.‏» (‏ امثال ۱۸:‏۲۴‏،‏ ترجمهٔ تفسیری )‏ آیا با غیبت کردن،‏ حیثیت دوستت را ‹نابود› می‌کنی یا در عوض،‏ از او وفادارانه جانبداری می‌کنی؟‏

احساسات خود را به دوستت بگو

عیسی احساسات درونی خود را برای دیگران فاش می‌کرد و به این صورت،‏ آنان بیشتر به او علاقه پیدا می‌کردند.‏ مردم می‌دیدند که عیسی ‹ دلش می‌سوزد،‏› ‹محبت می‌ورزد› و یا گاهی ‹بسیار غمگین است.‏› حداقل در یک مورد،‏ عیسی «بگریست.‏» عیسی خجالت نمی‌کشید آنچه را که در دلش است برای اشخاص مورد اعتماد خود فاش سازد.‏ —‏ متی ۹:‏۳۶؛‏ ۲۶:‏۳۷،‏ ۳۸؛‏ مرقس ۱۰:‏۲۱؛‏ یوحنا ۱۱:‏⁠۳۵‏.‏

البته،‏ این بدان معنی نیست که سفرهٔ دلت را برای هر کسی پهن کنی!‏ ولی می‌توانی با همه صادق باشی.‏ سپس،‏ بعد از اینکه فردی را بهتر شناختی و به او اعتماد پیدا کردی،‏ می‌توانی بتدریج احساسات درون دلت را برای او بیان کنی.‏ در عین حال،‏ یاد بگیر که احساسات دیگران را درک کنی و با آنان ‹همدردی› کنی،‏ چون این کار برای تقویت دوستی واقعی،‏ امری مهم است.‏ —‏ ۱پطرس ۳:‏⁠۸‏.‏

انتظار نداشته باش که دوستت بی‌عیب باشد

حتی اگر دوستی‌ات با شخصی آغاز خوبی هم داشت،‏ انتظار نداشته باش که دوستت انسان کامل و بدون‌خطایی باشد.‏ «همگیِ ما بسیار می‌لغزیم.‏ و اگر کسی در سخن گفتن نلغزد،‏ او مرد کامل است.‏» (‏ یعقوب ۳:‏⁠۲‏)‏ همچنین،‏ دوستی نیاز به وقت و عاطفه دارد.‏ جوانی به نام پریسلی می‌گوید:‏ «آدم باید گذشت داشته باشه.‏ این مهمترین چیز در دوستیه.‏ آدم در مورد بعضی مسائل عقیدهٔ خودش را داره،‏ امّا به خاطر احساسات و نظر دوستش،‏ حاضره از عقیدهٔ خودش صرف‌نظر کنه.‏»‏

رابطهٔ دوستی ارزش هر تلاشی را دارد زیرا در غیر آن صورت،‏ انسان باید تک و تنها زندگی کند.‏ بنابراین،‏ دوست برای خودت پیدا کن.‏ (‏ با لوقا ۱۶:‏⁠۹ مقایسه شود.‏)‏ در دوستی از خودت مایه بگذار.‏ به صحبت دیگران گوش بده و به آنان ابراز علاقه کن.‏ آنوقت،‏ شاید مثل عیسی بتوانی به خیلی‌ها بگویی،‏ «شما دوست من هستید.‏» —‏ یوحنا ۱۵:‏⁠۱۴‏.‏

پرسشهایی برای گفتگو

▫دوست واقعی را چگونه می‌توان تشخیص داد؟‏ دوستان غیرواقعی چه کسانی هستند؟‏

▫کجا می‌توانی دوست پیدا کنی؟‏ آیا حتماً دوستانت باید هم‌سن خودت باشند؟‏

▫در صورتی که دوستت مرتکب اشتباهی جدی می‌شود،‏ باید چه کار کنی؟‏

▫چهار طریق دوست پیدا کردن کدامند؟‏

‏[نکتهٔ برجسته‌شده در صفحهٔ ۶۶]‏

‏«من از ‹دوستان› جدیدم خیلی چیزها یاد گرفتم —‏ دزدیدن ضبط صوت استریو،‏ وصول کردن چِک بی‌محل،‏ کشیدن ماری‌جوانا و آخر سر هم یاد گرفتم چطوری روزی ۲۰۰ دلار برای مواد مخدرم جور کنم.‏»‏

‏[کادر در صفحهٔ ۶۸،‏ ۶۹]‏

آیا دوستم را لو بدهم؟‏

اگر پی ببری که دوستت مواد مخدر استعمال می‌کند،‏ با کسی رابطهٔ جنسی برقرار می‌کند،‏ دست به کلاهبرداری و یا دزدی می‌زند —‏ آیا به یک شخص مسئول خبر می‌دهی؟‏ اکثر جوانان این کار را نمی‌کنند و معمولاً در این گونه موارد،‏ عمل خاصی که انجام می‌دهند این است که سکوت می‌کنند.‏

بعضی می‌ترسند که دیگران لقب «خبرچین» را به آنان بدهند.‏ بعضی دیگر باشتباه احساس وفاداری می‌کنند.‏ تأدیب شدن،‏ در نظر این دسته از جوانان چیز خوشایندی نیست،‏ بنابراین تصور می‌کنند که با سرپوش گذاشتن بر روی مشکلات دوستشان،‏ به او لطف می‌کنند.‏ همچنین،‏ اگر جوانی سکوت نکرده،‏ عمل اشتباهی را گزارش دهد،‏ امکان دارد که دوستانش او را مسخره کنند و به دوستی با او خاتمه دهند.‏

لهذا،‏ وقتی جوانی به نام لی،‏ پی برد که بهترین دوستش به نام کریس،‏ سیگار می‌کشد،‏ تصمیم گرفت یک کاری بکند.‏ لی می‌گوید:‏ «وجدانم داشت منو عذاب می‌داد چون می‌دونستم باید موضوع را به یکی بگم!‏» در دوران کتاب مقدس نیز جوانی با وضعیت مشابهی روبرو شد.‏ «چون یوسف هفده‌ساله بود،‏ گله را با برادران خود چوپانی می‌کرد.‏ .‏ .‏ .‏ و یوسف از بدسلوکی ایشان پدر را خبر می‌داد.‏» (‏ پیدایش ۳۷:‏⁠۲‏)‏ یوسف می‌دانست که اگر ساکت بماند،‏ برادرانش از لحاظ روحانی در خطر خواهند افتاد.‏

گناه،‏ انسان را فاسد و تباه می‌کند.‏ اگر به دوست خطاکار کمک نشود —‏ احتمالاً با تأدیب شدید از روی کتاب مقدس —‏ امکان دارد او در شرارت غرق شود.‏ (‏ جامعه ۸:‏⁠۱۱‏)‏ سرپوش گذاشتن روی عمل اشتباه یک دوست،‏ در نهایت نه فقط به نفع او نیست بلکه ممکن است به طور جبران‌ناپذیری به ضرر او تمام شود.‏

از این جهت،‏ کتاب مقدس ما را ترغیب می‌کند و می‌گوید:‏ «ای برادران،‏ اگر کسی به خطایی گرفتار شود،‏ شما که روحانی هستید چنین شخص را به روح تواضع اصلاح کنید.‏» (‏ غلاطیان ۶:‏⁠۱‏)‏ شاید احساس کنی که از لحاظ روحی صلاحیت اصلاح کردن دوست خطاکارت را نداری.‏ امّا آیا منطقی نیست که قضیه را به کسی که می‌تواند کمک کند،‏ بگویی؟‏

بنابراین،‏ ضروری است که پیش دوستت بروی و اشتباهش را به او خاطرنشان کنی.‏ (‏ با متی ۱۸:‏۱۵ مقایسه شود.‏)‏ برای این کار احتیاج به جرأت و شهامت داری.‏ در این عمل،‏ قاطع و جدی باش و دلایل متقاعدکننده‌ای در مورد گناهش به او ارائه کن،‏ خصوصاً به او بگو که چه می‌دانی و چگونه مطلع شدی.‏ (‏ با یوحنا ۱۶:‏⁠۸ مقایسه شود.‏)‏ به دوستت قول نده که موضوع را به هیچ کس نخواهی گفت،‏ چون چنین قولی در نظر خدا بی‌اعتبار است زیرا او سرپوش گذاردن بر روی اعمال خلاف را محکوم می‌کند.‏ —‏ امثال ۲۸:‏⁠۱۳‏.‏

شاید سوءتفاهمی پیش آمده است.‏ (‏ امثال ۱۸:‏۱۳‏)‏ اگر چنین نبوده و واقعاً دوستت مرتکب عمل اشتباهی شده است،‏ امکان دارد وقتی مشکل خود را به زبان آورد،‏ خیالش راحت شود.‏ در چنین موقعیتی شنوندهٔ خوبی باش.‏ (‏ یعقوب ۱:‏۱۹‏)‏ با حرفهای محکوم‌کننده‌ای همچون،‏ «نمی‌بایست این کار را می‌کردی!‏» و یا اظهار تعجب همچون،‏ «چطور تونستی این کار را بکنی!‏» مانع بیان و ابراز احساسات او نشو.‏ با او همدردی کن و احساسات او را درک کن.‏ —‏ ۱پطرس ۳:‏⁠۸‏.‏

در اغلب این گونه موارد،‏ دوستت احتیاج به کمکی بیش از آنچه که در توان تو می‌باشد،‏ دارد.‏ از این جهت،‏ به دوستت اصرار کن که کار اشتباهش را به والدینش و یا افراد مسئول بگوید.‏ اگر دوستت از انجام این کار خودداری کرد،‏ آنوقت چه؟‏ به او بگو که اگر در یک مدت زمان معقولی این کار را انجام ندهد،‏ تو به عنوان دوست واقعی او مجبور خواهی بود که به جای او با کسی صحبت کنی.‏ —‏ امثال ۱۷:‏⁠۱۷‏.‏

ابتدا،‏ شاید دوستت نتواند درک کند که چرا این کار را می‌کنی.‏ او حتی ممکن است از دست تو دلخور شود و به دوستی‌اش با تو خاتمه دهد.‏ امّا لی می‌گوید:‏ «می‌دونم کار درستی کردم که رفتم و قضیه را به یک نفر گفتم.‏ با این کار وجدانم خیلی آروم گرفت،‏ چون کریس احتیاج به کمک داشت و حالا می‌دونستم یک نفر داره به او کمک می‌کنه.‏ بعداً،‏ کریس بهم گفت که به خاطر کاری که کردم از دستم دلخور نشده بود،‏ و این حرفش خیالم را راحت کرد.‏»‏

اگر شخصی که ادعا می‌کند دوست تو است،‏ از کار شجاعانه‌ای که کرده‌ای همچنان دلخور باشد،‏ پس آشکار است که او از همان اول،‏ دوست واقعی تو نبوده است.‏ امّا تو از این بابت رضایت خاطر خواهی داشت که وفاداری خود را به خدا ثابت کرده‌ای و نشان داده‌ای که یک دوست واقعی هستی.‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۶۷]‏

آیا دوست پیدا کردن برایت مشکل است؟‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۷۰]‏

راز دوست پیدا کردن علاقه نشان دادن به دیگران است

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی